آرمان عدالت

علمی- پژوهشی- اجتماعی- خبری

آرمان عدالت

علمی- پژوهشی- اجتماعی- خبری

تصویر عدالت(5): عدالت آموزشی

تصویر زیر بیانگر وضعیت کنونی آموزش در کشور ماست. هر چند افراد با استعدادی از خانواده های فقیر یا متوسط خود را به مدارج بالای علمی رسانیده اند، اما متاسفانه برخی نیز صرفا با تکیه بر ثروت خویش به کسب مدرک برای خویش پرداخته اند و زیربنای عدالت آموزشی کشور را زیر سوال برده اند. امیدواریم روزی برسد که هر فرد در جایگاهی که لیاقتش را دارد قرار گیرد و عدالت بر اساس رعایت استحقاق ها جایگزین عدالت بر اساس پول شود. مشکلات فراروی تحصیل فرزندان فقرا در این کشور اندک نیست و در  شرایط کنونی اگر کودکی از این قشر بتواند خود را به مدارج بالای علمی برساند کاری سخت انجام داده است که این نشانه خوبی برای یک نظام اسلامی کامل نیست. به امید تکامل نظام جمهوری اسلامی ایران در بعد عدالت آموزشی.

نسبت عدالت اقتصادی و فرهنگ(2)

       در ارتباط بین فرهنگ و اقتصاد، وزن ارزشی این دو عنصر با هم متفاوت است. در این ارتباط متقابل نه از دلالت های فرهنگ روی اقتصاد می شود غفلت کرد، و نه از دلالت های اقتصاد روی فرهنگ. اما تاثیرگذاری این دو مقوله روی هم بستگی زیادی به این دارد که کدام یک از زیربنای نظری و فکری یا عقیدتی قوی تری برخوردار باشد. به این معنا که اگر فرهنگ یک جامعه دارای پشتوانه قوی تری باشد، به عدالت اقتصادی جهت خواهد داد. اما اگر عدالت اقتصادی پشتوانه محکم تری نسبت به فرهنگ داشته باشد، آن را متاثر خواهد ساخت.

       بحث اقتصاد یک مقوله کلی است که می توان آن را به زیر بخش هایی مانند اقتصاد تولید، اقتصاد توزیع، اقتصاد رسانه، اقتصاد آموزش و... تقسیم کرد. هرکدام از این زیرمجموعه ها دارای محتوایی وسیع و قابل توجه هستند، میزان توجه به این زیرمجموعه ها در عرصه های علمی بر اساس فرهنگ تعیین می شود. برای نمونه در برخی جوامع بیشتر به اقتصاد جهانگردی توجه شده است یا در کشوری اقتصاد رسانه ای بیشترین توجه را به خود جلب کرده است. به همین ترتیب درکشوری که در توزیع درآمد شرایط نامناسبی نداشته باشد و بی عدالتی در آن زیاد باشد، توجه به عدالت اقتصادی بیشتر خواهد بود. و در این شرایط با توجه به نیاز شدید اجتماعی، تاثیر عدالت اقتصادی بر فرهنگ قابل توجه خواهد بود. از دیگر سو، با توجه به مقوله مهم عدالت اقتصادی می توان در افکار افراد جامعه و فرهیختگان آن با فرهنگ سازی توجه به عدالت اقتصادی را نهادینه کرد، تا جوامع مختلف به فکر علاج واقعه قبل از وقوع آن باشند. ضمن این که به نظر می رسد در اقتصاد اسلامی، عدالت اقتصادی به عنوان یک اصل مهم و غیرقابل جایگزینی، مقتضی است که با تحقق آن، فرهنگی سالم و عدالت محور تثبیت شود.

محمدرضا آرمان مهر و آسیه فرهمندمنش

نسبت عدالت اقتصادی و فرهنگ(1)

 فهم نسبت فرهنگ و عدالت اقتصادی در مراحل جنینی به سر می برد، و نیازمند کار و بررسی جدی است. عدالت اقتصادی به عنوان یکی از مهمترین شاخصه های اقتصادی از رابطه اقتصاد و فرهنگ مستثنی نیست. بررسی و تحقیق در راستای تاثیر فرهنگ بر عدالت اقتصادی حمایت از حقوق معنوی و اجتماعی مردم است. مهم این است که از طریق فرهنگ سازی، انگیزه عدالت طلبی را به نوعی هنجار بدل کرد تا مورد علاقه مردم قرار گیرد. و سپس این نیروی عشق و علاقه در قالب یک دست نامرئی سبب تحقق عدالت از سوی مردم خواهد شد.

بوردیو(1984) ادعا می کند که الگوی متفاوت مصرف فرهنگی در ارتباط با معیارهایی می باشدکه مردم طبقات مختلف درباره آن می اندیشند که چه باید مصرف کنند، اگر معیارهای متفاوت مصرفی ایجاد شود، الگوهای مصرفی متفاوتی ایجاد خواهد شد(اکرلف، 2005: 19-21). به این ترتیب در رابطه با پیوند عدالت اقتصادی و فرهنگ، امکان دارد که معیارهای متفاوت عدالت اقتصادی، الگوهای فرهنگی متفاوتی ایجاد کند. به عنوان نمونه، در معاملات اقتصادی، اعتماد به درستی و امانت‌داری بازیگران بازار و نهادها بسیار اهمیت دارد. برای کارکرد صحیح بازارهای مالی، اعتماد داشتن سرمایه‌گذار به سایر افراد و به خصوص به شرکت‌ها اهمیت بسیار زیادی دارد. مردم فقط زمانی سهام یک شرکت را خواهند خرید که مطمئن باشند سر آنها کلاه گذاشته نشده است. تصمیم به سرمایه‌گذاری در سهام نه فقط نیازمند ارزیابی بده ‌بستان ریسک-بازده است، بلکه به ایمان (اعتماد) به اینکه داده‌های در اختیارشان قابل ‌اتکا بوده و اینکه کل تشکیلات عادلانه است نیز بستگی دارد. به این ترتیب عادلانه بودن تشکیلات مختلف اجتماعی، سبب گسترش فرهنگ سهامداری می شود که یکی از جنبه های فرهنگ اقتصادی است.

 عدالت اقتصادی می تواند بر فرهنگ تاثیری عمیق بگذارد، و برای آن نوعی زیربنا تلقی شود. در اقتصاد سرمایه داری جایی برای اصل لاضرر و احترام مال و قوام آن نیست، چرا که هدف اصلی در این اقتصاد کسب سودهای تصاعدی برای صاحبان سرمایه است. و این امر ناگزیر موجب زیان دیگران است. اما مطابق تعالیم اسلام، چون بی عدالتی اقتصادی و فاصله شدید طبقاتی سبب زیان به کل جامعه است، مطابق قاعده لاضرر باید ازجامعه بر چیده شود. با این بیان، اهمیت عدالت اقتصادی به اهمیت فرهنگی به نام عدم ضرر به غیر رهنمون شده است. 

محمدرضا آرمان مهر و آسیه فرهمندمنش 

داستان عدالت(7): عدالت در فرمانروایی

فره ورتیش دومین پادشاه ایران از دودمان مادها و فرزند دیاکو بود. او  از بامدادان بر دیوار دژ کاخ بالا می رفت و به خانه های مردم هگمتانه (همدان امروز) می نگریست، هنوز بسیاری در بستر خویش آرمیده و زندگی در شهر جریان نیافته بود. فرمانروا به لب دیوار دژ آمده و به پایین نگریست در پای دیوار زنی را دید که بر خاک های پای دژ خوابیده است . به دیده بان نزدیک خویش گفت: این زن در اینجا چه می کند و از کی به اینجا آمده؟ دیده بان گفت بسیاری از شب ها زنهای تنها در پای دژ می خوابند چون اینجا امنیت هست و کسی آنها را آزار نمی دهد. فرمانروا گفت مگر آنها زندگی ندارند. نگهبان گفت بسیاری از آنها بیوه اند و یا سرپرستی ندارند همسرانشان یا در جنگ کشته شده اند و یا بیماری جانشان را گرفته. پادشاه رایزن پیرش را خواست و جریان را برایش باز گو نمود. و به او گفت قدرت فرمانروا تنها در ایجاد امنیت در مرزها نیست مردم هم باید امنیت جانی و همین طور ادامه زندگی داشته باشند. دستور داد چهارصد اسب از داشته های فرمانروایی را فروختند و با آن ساختمانی در کنار کاخ خویش بنا نمود برای زنان و مردان تنها و دردمند. روزی سه وعده غذا به آنها داده می شد. بی پناهان را پس از نگهداری تشویق به زندگی و فعالیت های شرافتمندانه می کردند. آنگاه پس از این دستور در تمام شهرهای ایران چنین ساختمان هایی ساخته شد.

عدالت فردی و جمعی در اسلام

در مکتب اقتصادی اسلام تامین زندگی فردی و اجتماعی در هر بعد مادی و معنوی مهم است. امام موسی بن جعفر(ع) تعادل رفتارى مؤمن را در این می داند که اهل عبادت، اهل کار و تلاش باشد. هم لذّت کسب کند و هم از حرام بپرهیزد. مؤمن افزون بر مناجات، کار و بهره مندى از لذت ها، ساعتى را براى روابط اجتماعى و ارتباط با دوستان قرار می دهد(ابن شعبه 1382 : : 302). اگر بخشى از زمان به کسب لذّت حلال اختصاص نیابد، شخص، توانایى لازم براى دیگر امور مهم مثل عبادت و کار را نخواهد داشت. لازمه تکامل فردی انسان این است که تک بعدی نباشد. این حدیث وجه فردی عدالت را برای انسان ها تصریح می نماید. اما در بعد جمعی، در اسلام توزیع عادلانه اصل است (در حالی که درنظام سرمایه داری سود اصل و هدف است). شاید عدالت اجتماعی را بتوان جاری شدن خون در رگ های یک جامعه نامید، همچنان که عدالت فردی خون حیات را در رگ یک انسان جاری می کند و به او قدرت تکامل و توسعه می دهد. عدالت فردی به فرد شکوه می دهد و عدالت جمعی ادامه استقرار یک حکومت و جامعه را تضمین می نماید. چنان که در روایت نیز آمده است که نابودی حکومت ها به واسطه ظلم و بی عدالتی است، نه به واسطه کفر و ناسپاسی(الملک یبقی مع الکفر و لایبقی مع الظلم). از آنجا که جامعه از جمع افراد ایجاد شده است، شاید برای ایجاد یک جامعه عادلانه ابتدا باید مهره های اصلی یک جامعه را به سمت رفتارهای عادلانه سوق داد تا در درازمدت بتوان جامعه ای عادلانه بنا نهاد.

نگرش برخی متفکران مسلمان به عدالت

عدالت در بحث کمالات نفسانی و صفات اخلاقی نیز مورد بحث قرارگرفته است. به عنوان نمونه می توان به موارد زیر اشاره کرد : ملا احمد نراقی عدالت در اخلاق و معاملات را مساوات و میانه روی و اعتدال می داند و عدالت را عمل به تساوی تا حد ممکن می شمارد(نراقی، بی تا: 46 و 47 و 51 ). خواجه نصیر الدین طوسی در کتاب اخلاق ناصری بیان نموده است: "اما انواعی که در تحت جنس عدالت است دوازده است : اول صداقت، دوم الفت، سوم وفا، چهارم شفقت، پنجم صله رحم، ششم مکافات، هفتم حسن شرکت، هشتم حسن قضا، نهم تودد، دهم تسلیم، یازدهم توکل، دوازهم عبادت، ..." وی رعایت عدالت در معاملات را حافظ مشارکت و بقای نوع بشر می شمارد(خواجه نصیر الدین طوسی، بی تا : 79و 133 )، که با مفهوم عدالت عام ارسطویی (عدالت به معنای فضایل ) تناسب دارد. علامه طباطبایی (ره) در تفکیک عدالت فقهی از عدالت اخلاقی، عدالت فقهی را هیئت نفسانی می داند که فرد را از انجام گناهان کبیره در نزد عرف باز می دارد، اما عدالت اخلاقی را ملکه راسخه ای می شمارد که در نفس آدمی به حسب واقع و نه عرف پدید آمده است(طباطبایی، 1362، ج27 :12). عده ای عدالت را پیروی عقل عملی از نیروی عاقله یا عقل نظری و شرع درکنترل غضب و شهوت دانسته اند، و عده ای دیگر عدالت را سازش و اطاعت نیروها از نیروی عاقله به عنوان کمال نیروها دانسته اند(النراقی، بی تا ، ج 1: 111). ملاحظه می شود که علمای اخلاق ریشه گرایش به عدالت به معنای عام، و عدالت اقتصادی به معنای خاص را در فرهنگ و اخلاق جستجو می کنند. و گاهی عدالت را با مقوله های فرهنگی تعریف می نمایند.

عدالت در فقه شیعه

عدالت در کلمات فقها در مواردی شرط عهده‌دار شدن برخی مناصب قرار گرفته است؛ در این که در این گونه موارد مراد از عدالت چیست، کلمات فقها مختلف است. شکی نیست که عدالت با ارتکاب گناه کبیره و یا اصرار بر صغیره، بدون آنکه توبه‌ای صورت گرفته باشد، تحقق نمی‌یابد و اگر پیش از آن عادل بوده زوال می‌یابد. با این حال کلمات فقها در تعریف عدالت مختلف است:
عدالت کیفیتی نفسانی یا ملکه‌ای در انسان است که او را بر ملازمت تقوا (یا تقوا و مروّت) برمی‌انگیزاند ( ارشاد الاذهان، ج۲، ص ۱۵۶) . این قول به مشهور متأخران، بلکه مشهور فقیهان نسبت داده شده است (رسائل الشهید الثانی، ج۱، ص۶۳).

عدالت عبارت است از ترک گناه؛ اعم از کبیره و صغیره یا ترک کبیره و عدم اصرار بر صغیره، خواه منشأ آن ملکه نفسانی باشد یا نه. عدالت یعنی ترک گناهان یا خصوص گناهان کبیره که از ملکه نفسانی ناشی می‌شود (رسائل فقهیه (شیخ انصاری)، ص۶-۸) .

عدالت؛ یعنی اسلام با آشکار نشدن فسقی در بیرون (الخلاف، ج۶، ص۲۱۷ ۲۱۸). بنابراین، هر مسلمانی که از او فسقی دیده نشود، عادل به شمار می‌رود.
عدالت عبارت است از حسن ظاهر؛ یعنی ظاهر کارهای فرد، نشان‌گر پایبندی او به احکام شرعی باشد. این تعریف به اکثر قدما نسبت داده شده است (رسائل فقهیة (شیخ انصاری)، ص۸) .
برخی معتقدند گرچه کلمات فقها در تعریف عدالت مختلف است ولی حقیقت عدالت نزد آنان یکی است. بنابراین، اختلاف تنها در تعبیر از عدالت است نه در معنای آن (الدر النضید، ج۲، ص۳۵) .
همچنین تذکر این نکته مفید است که موضوعات زیادی در احکام شرعی مشروط به عدالت شده‌اند که برخی از آنها عبارتند از: ولی فقیه، مرجع تقلید، قاضی، شاهد، امام جمعه و جماعت، مأمورین جمع‌آوری اموال عمومی مانند زکات (الدروس الشرعیة، ج۱، ص۲۴۲ و ۲۴۸؛ جواهر الکلام، ج۱۵، ص۳۳۳- ۳۳۴).

شعر عدالت(17):عدالت خواهی جوهره شعر

شعر حادثه ای است که در زبان روی می دهد. این حادثه از بحران هایی ناشی می شود که گاهی در کارکردهای زبان پدید می آید. زبان، کارکردهایی دارد و هرگاه که این کارکردها دچار نقص می شوند، شعر برای بازسازی و ارتقای جایگاه زبان وارد صحنه می شود. حادثه شاعرانه به معنای احیای کارکردهای زندگی بخش زبان است. در گفت وگوهای روزمره ممکن است جمله «من گرسنه ام، به من کمک کنید.» کارکرد خودش را از دست بدهد و عکس العمل مناسبی به دنبال نداشته باشد، اما وقتی همین مفهوم قالبی هنری و شاعرانه پیدا کند، انرژی تازه ای می یابد و می تواند نظام زبانی مخاطب را به هم بریزد. هر کس نظام زبانی و جمله بندی درونی ویژه ی خود را دارد که رفتارهایش را توجیه می کند. یک قطعه شعر می تواند به این نظام نفوذ کند و دائم در ذهن تکرار شود و جمله بندی فرد را به هم بریزد. آجرهایی که ساختمان روانی انسان را می سازند همین جمله ها هستند. هنر، یک جمله تازه و تأثیرگذار به جان این ساختمان می اندازد و ارتعاش ایجاد می کند. هرچه قدرت هنری کار بیشتر باشد، این ارتعاش ها و لرزه ها شدیدتر می شود. آدم ها مدام صداهای خودشان را می شنوند و گوششان در برابر صداهای معمولی بسته است. شعر می تواند این سد را بشکند و به لایه های درونی ذهن نفوذ کند. پس شعر اساساً با «عدالت» آغاز می شود و مسئله اش رفع اختلال و بازیابی حق زیستن (آن هم زیستنی عاشقانه و آزاد) است و این حق از ابعاد الهی وجود انسان به شمار می آید. زیبایی به معنای اجازه دوست داشتن و دوست داشته شدن است. تعریف زیبایی و عدالت یکی است؛ اینکه هر چیزی در جای خودش باشد. شعر هیجان و شورشی است در برابر اختلال ها و به هم ریختگی جای اشیا. پس هر شاعر حقیقی، شاعری عدالت خواه است. تعریف قرآن از شعر مؤمنانه، کاملاً ادیبانه و کارشناسانه است و دادخواهی (انتصار) در مرکز آن قرار دارد. وظیفه شاعر واقعی همین دادخواهی و مبارزه با اختلال های زبانی است.
شاعران تأثیرگذاری داشته ایم که حادثه های مهمی آفریده اند. شعر «مولا ویلا نداشت» علیرضا قزوه یا بعضی شعرهای محمدکاظم کاظمی، که بارها تکثیر شده اند، حادثه ای مهم به شمار می آیند. وقتی از شعری این همه استقبال می گردد، معلوم می شود که شاعران تا حدودی کار خوشان را انجام داده اند. اتفاق ناخوشایندی که چند سال پس از انقلاب رخ داد این بود که بسیاری از هنرمندان به دلیل ریا و تحجر در سطح های رویین سیاست و فرهنگ، کم آوردند و کنار کشیدند. ریا، تحجر و مدیریت های ناشیانه ی فرهنگی بسیاری را سرخورده کرد، وگرنه مفاهیم انقلاب اسلامی آن قدر شکوه و درخشش داشت که هنرمندان و شاعران یک عمر از این مفاهیم مایه بگیرند. مفاهیم انقلاب ما از مفاهیم مبارزه های شیلی کمتر نیست، اما هنرمندان ما به اندازه ی پابلو نرودا به آن ادای دین نکردند. البته شاید ضعف مبانی فکری و فلسفی هنرمندان هم در این کم آوردن و کنار کشیدن ها بی تأثیر نباشد.
دانش بسیار مهم است؛ اگر عمق فکری نباشد و فقط بخواهیم بر عاطفه و احساس تکیه کنیم، حرکت ما پایدار نخواهد بود و نوعی هُرهُری مذهبی گریبان گیر هنرمند می شود. هنر عالم خلاقیت و خیال است. خیال از امکانات بزرگی است که خدا به بشر داده است تا بتواند حیاتش را گسترش دهد. خیال در پیشرفت علوم و تکنولوژی سهم مهمی داشته؛ برای مثال انسان، نخست خودش را با بال و در حال پرواز تخیل کرده و سپس به سمت اختراع هواپیما گام برداشته است. خیال می تواند به اندیشه کمک کند، اما تخیل به تنهایی راه به جایی نمی برد. عملکرد خیال تولید چینش هایی متفاوت از آنچه داریم است، پس باید ماده ی خامی در دست داشته باشد و با آن بازی کند تا از آدم چیزی بسازد. بچه ای که خیال قوی دارد، اما سواد ندارد نمی تواند خلاقیتش را بروز دهد و شکوفا کند. بسیاری از اندیشمندان بزرگ اهل خیال پردازی و هنر هم هستند. ما به آدم های دو وجهی نیاز داریم. هنرمند باید حداقل مبانی و مبادی دستش باشد و با استفاده از آنها نوآوری کند. 
شعری که در خدمت زندگی باشد، امید را نمی کشد و سیاه نمایی نمی کند. شعر سیاه، شعر حقیقی نیست و اصلاً در تعریف شعر نمی گنجد، اما شعر اعتراض شعری است که درنهایت زندگی ساز است، سیاهی ها را نشان می دهد، اما برآیند آن سیاه نیست. شعرواره هایی که به کلی تلخی و سیاهی اند و هنگام خواندن آنها حس مرگ به خواننده دست می دهد و انگار گوشت مرده زیر زبان او می گذارند، نسبتی با حقیقت، زندگی و شاعری ندارند. شاعر حقیقی و مسلمان می داند که زندگی حقیقی، تازه بعد از مرگ و پایان یافتن این جهان مادی آغاز می شود، پس هرقدر در این جهان تلخی ببیند دچار یأس و دل مردگی نمی شود. شاعر مسلمان براساس تعریف قرآن در سوره شعرا «ذکر کثیر» و «عمل صالح» دارد و به دنبال صلاح و اصلاح است نه تخریب و افساد. در قرآن از یک سو «ذکر والله کثیرا» برای شاعران مؤمن آمده و از سوی دیگر عبارت «الا بذکرالله تطمئن القلوب» ذکر شده است، پس شاعر مؤمن دلش آرام است. مؤمن، اگر شمشیر هم می زند، از روی عشق و مهر می زند نه کینه و نفرت. چنین فردی به فکر عدالت است. شعری که پر از کینه و مرگ و نفرین باشد شعر عدالت نیست. شعر اعتراض با «طنز»، «زیبایی»، «عشق» و «حماسه» آمیخته است و همه ی این ویژگی ها از تلخی زبان می کاهد. شعر قیصر را ببینید، حتی وقتی اعتراض می کند، زبانی پر از زیبایی های لفظی و خیالی دارد و شعرش شعر مرگ نیست یا محمدکاظم کاظمی و قزوه، بسیار از طنز و حماسه بهره می برند. 

علی محمد مؤدب 

سخنانی از اندیشمندان درباره عدالت

عدالت به عنوان یکی از بزرگترین معماهای هستی، سبب شده است که اندیشه ورزان درباره آن سخنان جالبی مطرح کنند که در این یادداشت به برخی از آنها اشاره می شود: 

دانش باید توهم های متافیزیکی، پیشداوری ها و خرافه ها را پشت سر بگذارد، اما مفهوم عقلانیت (یعنی حقیقت، آزادی و عدالت) را به عنوان سنت از نسلی به نسلی منتقل کند.(فروید)

عدالت از لوازم تمدن است، یعنی این ضمانت که نظام حقوقی استقرار یافته، از این پس به سود فرد شکسته نشود.(فروید)
 از قمار دوری کن؛ زیرا قمار بازی کار شیطان، کودک حرص و آز، برادر بی عدالتی و بالاخره پدر فرومایگی است.(جورج واشنگتن)
مرد عاقل همواره نه نکته را در نظر دارد : روشن دیدن، خوب گوش دادن، مهربان سخن گفتن، آداب داشتن، راستگو بودن، انجام وظیفه کردن، پرسیدن هنگام تردید، خود را از خشم دور نگاه داشتن و در عین موفقیت، عادل و منصف بودن.(کنفوسیوس)
خردمندی که بخشنده و دانشور و دادگر و نجیب باشد، هرگز بدخو نمی شود.(بزرگمهر)
علاوه بر این سخنان دو مثل انگلیسی و امریکایی درباره عدالت وجود دارد:
کسی که قدرت را با پول بخرد، عدالت را هم به پول می فروشد.(مثل انگلیسی)
عدالت، مجموعه وظایف اخلاقی است.(مثل آمریکایی)

چالش در مصادیق(24): بررسی عدالت در کارخانه ذوب آلیاژ تهران

یکی  از دانشجویان محترم برای طی کردن دوره کارآموزی در کارخانه ذوب آلیاژ معرفی شد. بعد از اتمام دوره کارآموزی از وی خواستم مواردی را که احساس می کند ممکن است بی عدالتی در سازمان باشد بنگارد. این مواردی است که ایشان برشمرده است. هدف از این کار، کمک به رفع بی عدالتی های اجتماعی و نقد شرکت مورد نظر برای اصلاح اشکالات احتمالی است. اگر موردی به اشتباه بیان شده است، تقاضا داریم یاداوری کنند تا حذف یا توضیح داده شود. برخی مواردی که در شرکت عادلانه به نظر نمی رسد عبارتند از:
با توجه به خصوصی بودن این کارخانه، امکان دسترسی به اطلاعات برای تهیه گزارشی کامل از وضعیت عدالت و اجرای آن درباره کارکنان فراهم نبود. ولی با صحبت هایی که با کارگران و کارکنان صورت گرفت، اگرچه به طور کلی از شرایط کاری خود راضی به نظر می رسیدند، اما از کم بودن حقوق و مزایا که مبنای آن قوانین و مقرارت کار و تامین اجتماعی است، راضی به نظر نمی رسیدند. ضمن این که بعضی از کارگران و کارکنانی که در بخش های دارای محیط سخت و زیان آور مانند کنار کوره های ذوب کار می کنند، انتظار داشتند نسبت به دیگر کارگرانی که در محیط های مناسب‎تر مشغول هستند، تفاوت حقوق و مزایای آنها بیش از آن چیزی باشد که در حال حاظر اعمال و پرداخت می گردد. متاسفانه این مشکل در بسیاری از کارخانه های کشور وجود دارد و مناسب است که برای رفع آن نیروی کار تا حدودی در سود بنگاه شریک شود تا انگیزه کارکنان برای کار افزایش یابد و حقوق عادلانه تری دریافت دارند.
یکی از مشکلات دیگری که سبب کم شدن رضایت کاری و پایین آمدن انگیزه های شغلی کارگران و کارکنان است، تحرّک شغلی ناچیز بود طوری که تا فردی که در مشاغل با جایگاه بالاتر قرار گرفته از کار خود بازنشسته یا مستعفی و یا بر کنار نشود، امکان جایگزینی دیگران و در نتیجه ارتقاء شغلی فراهم نمی باشد. بنگاه ها باید شرایطی را فراهم کنند که نیروی کار امید ارتقای جایگاه شغلی خود را داشته باشد.
با این اوصاف، در مواردی نیز مدیریت کارخانه برای کارکنان خود شرایط مناسبی فراهم کرده است، از جمله تا جایی که ممکن بوده به امور رفاهی آنان پرداخته شده و تجهیزات ایمنی و پیش بینی ملزومات بهداشتی برای کارکنان، تا حدود زیادی رضایت کاری و انگیزه فعالیت را در آنان افزایش داده است. همچنین شرایط محیط کاری مانند رعایت نظم و بهداشت محیط کار و رعایت دیگر مقررات مربوط به محیط تا حدودی مناسب است.

 فاطمه  احسنی فروز ، محمدرضا آرمان مهر