آرمان عدالت

علمی- پژوهشی- اجتماعی- خبری

آرمان عدالت

علمی- پژوهشی- اجتماعی- خبری

جنگ نرم و عدالت اقتصادی(1)

گسترش  فرهگ غربی با این که بسیار خطرناک و مشکل ساز است، امّا چند سال طول می کشد تا اثر کند؛ یعنی این گونه نیست که در عرض یک یا دو ماه موجب سرنگونی نظامی بشود. حتی در عرض یکی دوسال نیز موجب سرنگونی نظام قدرتمندی چون نظام اسلامی نمی تواند بشود. حتی کشورهای عربی و یا برخی کشور های اروپایی که از پشتوانه های فرهنگی و الزامات مذهبی قوی چون جامعه ایران برخوردار نیستند، بعد از سال ها تهاجم فرهنگی و اخلاق آمریکایی، ناگهان بیداری اسلامی در آنها روی می دهد؛ و  خیل عظیم جوانان به سوی دین روی می آورند؛ با این که در آن کشورها، هیچ گونه مبارزه علیه تهاجم فرهنگی غرب نیز صورت نمی گیرد. این مطلب نشان می دهد که خطر تهاجم فرهنگیِ اخلاقی گرچه بسیار نگران کننده است، امّا در مقابل نیمه خطرناک تهاجم و جنگ نرم، نگرانی و دغدغه آنچنانی ندارد. نیمه فراموش شده جنگ نرم، که اتفاقا نیمه اصلی آن نیز می باشد، جنگ نرم یا جنگ اقتصادی است. نیمه ای که می تواند در کوتاه مدت موجب سرنگونی حکومت های مقتدر شود. نیمه ای که هم از بیرون و هم از درون، نظام را در معرض تهدید جدی قرار می دهد. شاید اتفاقاتی که در نتیجه تحریم های اخیر در کشور رخ داد، قسمتی از خطرات این نیمه پنهان جنگ نرم را نشان داد. مسئله اقتصاد، همان نیمه اصلی و خطرناک جنگ نرم است. مسئله ای که متأسفانه اصولاً به عنوان تهاجم و جنگ نرم تلقی نمی شد. تحریم ها و کشانده شدن نظام تا لبه های خطرناکِ بحران های غیرقابل مهار، نشان داد که این بعد خطرناک جنگ مورد توجه قرار نداشته است. در واقع اگر بحران های فرهنگی و اخلاقی در طی چند سال می تواند یک نظام یا کشور را به زانو در آورد، بحران اقتصادی در عرض چند ماه می تواند چنان تأثیری داشته باشد. و این مسئله مهمی بود که مد نظر قرار نگرفته بود. متأسفانه گلوگاه های اقتصادی و برخی نقاط حساس تصمیم گیری، و برخی تصمیمات خاص اقتصادی در برخی زمان ها به گونه ای هدایت می گردید که تصور می شد در جهت برنامه ریزی های خارج از مرزهای این کشور حرکت می کند. لذا همه اینها دست به دست هم داد و شرایطی را در کشور ایجاد کرد که شاهد آن هستیم. به هرحال اگر مقاومت ایثار گرانه مردم در مقابل این فشارهای کمرشکن نبود، و اگر نبود کمک ها و هدایت های پنهان و پیدای الهی، معلوم نبود چه بر سر این کشور می آمد. بسیاری نظام های قدرتمند با فشارهای تورّمی کمتر از آنچه در ایران اتفاق افتاد، سرنگون شده اند. لذا در این شرایط، قطعاً باید بی نهایت شکرگزار پروردگار و قدردان این مردم مقاوم بود که نگذاشتند حاصل زحمات و خون های چندین ساله هدر رود. بر این اساس، اولا جنگ نرم اقتصادی می تواند بسیار ویرانگر تلقّی شود، ثانیا، مطابق آموزه های دینی و تجربه اقتصاد بشری، عدالت اقتصادی در سرسلسله موضوعات اقتصادی جلوه می نماید و توجه ویژه می طلبد که در یادداشت های بعدی بیشتر به آن پرداخته خواهد شد.
محمد ساجدی و محمدرضا آرمان مهر

شعر عدالت(15): عدالت در بوستان سعدی2

  سعدی ابواب بوستان را به ده باب تقسیم می کند. نخستین باب از ابواب ده گانه بوستان باب عدالت است . سعدی در ابواب ده گانه بوستان خواسته است سیمای یک انسان نمونه آرمانی را ترسیم کند و انسان ها را به سوی صلاح و سداد رهبری کند. و چون سعدی جور و ستم ستمگران قرن هفتم هجری را به چشم دیده و این مسئله در روحیات او موثر بوده، بر آن شده است که از عدل سخن گوید و ستمگر را  از ستم بر زیردست باز دارد و روی هم رفته سعدی در هر باب از ابواب ده گانه بوستان، در این اندیشه بوده که انسان را به سوی کمال ترقی دهد و انسان آرمانی را مجسّم نماید. باب عدل که بیش از پنجاه قطعه و متجاوز از 900 بیت شعر دارد، طولانی ترین ابواب ده گانه بوستان است که در آن سه قصه درباره خودسعدی و سیزده قصه از زبان شخصیت های تاریخی و چهل قصه نیز قصه های عمومی است. هدف سعدی از بیان این داستان ها نصیحت پادشاه و حاکم  و آشنایی او به تدبیر شئون ملک داری و رعیت داری است. 
شنیدم که خسرو به شیرویه گفت /  در ان دم که چشمش زدیدن بخفت
بر آن باش تا هرچه نیت کنی / نظر در صلاح رعیت کنی
الا تا نپیچی سر از عدل و رای / که مردم ز دستت نپیچند پای
گریزد رعیت ز بیداد گر  / کند نام زشتش به گیتی سمر
بسی بر نیاید که بنیاد خود / بکند ان که بنهاد بنیاد بد
خرابی کند مرد شمشیر زن / نه چندان که دود دل طفل و زن
چراغی که بیوه زنی برفروخت / بسی دیده باشی که شهری بسوخت
ازآن بهره ورتر در افاق نیست / که در ملکرانی به انصاف زیست
چو نوبت رسد زین جهان غربتش  / ترحم فرستند برتربتش
بد و نیک مردم چو می بگذرد  / همان به که نامت بنیکی برند
در این شعر، از زبان خسرو، پادشاه ساسانی، در حال احتضار و آن گاه که می خواهد به خواب ابدی فرو رود و یک سلسله اندرز به شیرویه فرزند خود می گوید و به انسان ها هشدار می دهد : ای انسان آگاه باش و در این اندیشه باش که از دادگری و عدل و رای و اندیشه صواب روی بر نتابی که اگر چنین کردی، مردم از بیداد تو می گریزند و از دیار تو به ملک دیگری می روند. در همین داستان به شاهان توصیه می کند که از فرمانروایی که در روزگار فرمانراییش بر آیین عدل و داد فرمان راند و در ملکرانی بر ایین عدل و انصاف و راستی و صواب باشد، کسی بهتر نیست و او از همه کامیاب تر است. سعدی در انتخاب کارگزاران دستور العمل مناسبی صادر کرده و گفته است که کار مردم را به کسی واگذار که خدا را بشناسد و تقوا داشته باشد و از خدای بهراسد، زیرا آن کس تقوا ملکه او شده باشد، کشور را آبادان و خاطر خلق را شاد خواهد کرد .

http://www.tebyan.net و محمدرضا آرمان مهر

شعر عدالت(14): عدالت در بوستان سعدی1

بی شک هر جامعه به موجب تعارضات درونی خود در بر گیرنده طبقات و نیروهای گوناگون است. طبقات مختلف اجتماعی ماهیتی اقتصادی،نظامی آموزشی و...دارند. روح انسان دوستی در اشعار سعدی متجلی است، او عدالت را اساس کشورداری می داند. اساس عالم مطلوب سعدی عدالت است و دادگستری به تعبیر او «نگهبانی خلق و ترس خدای» است. سعدی با در نظر گرفتن ویژگی قشرهای اجتماعی افراد و نیز شئونات اجتماعی آنان به هدایت آنان و پند و اندرز دهی آنان می پردازد و بر آن است تا سلاطین و پادشاهان را به این نکته یاداور شود که حقوق تام و مصالحه ناپذیر انسان پیوسته در برابر مصالح دولتی و سیاسی ارجحیت دارد. او معتقد است که تضمین سلامت و امنیت فردی در جامعه تنها در صورتی امکان پذیر است که منشا و صاحب قدرت سیاسی به حفظ و حراست از حقوق افراد جامعه توجه نماید و به  آن عمل نماید. وی پیشرفت حکومت را متکی بر پیوند با مردم می داند. درجهان مطلوب سعدی ستم و بیداد مذموم  است. وی بر آن است تا فاصله ایجاد شده اجتماعی که شامل شکاف های فرهنگی، قومی، زبانی، مذهبی و اجتماعی است، و به واقع نتیجه مسایل و حوادث اجتماعی است به گونه ای بیرنگ نماید تا بتواند به انسجام و همبستگی که غایت نهایی وی می باشد دست یابد، چرا که در صورت استمرار این امر و عمق یافتن این فاصله ها و شکاف های موجود در سطح اجتماعی با گذر زمان مردمان هویت ملی خویش را نیز به دست فراموشی خواهند سپرد، و درنهایت از هم گسختگی جامعه به سوی قهقرایی عظیم سوق خواهد یافت . او در صدد است تا میان طبقات گوناگون اجتماعی که عمدتا" متشّکل از صاحبان قدرت و رعیت یا مردمان عادی اجتماعی هستند نوعی وفاق ایجاد نماید. گرچه او قادر به از بین بردن این فاصله های طبقاتی نیست، اما در تلاش است تا هر طبقه و گروه را با حقوق انسانی و مسئولیت هایش آشنا سازد تا از این طریق با حفظ ویژگی های اجتماعی هر طبقه به انسجام و وحدت ملی مورد نظر دست یابد. با توجه به این که بوستان سعدی در قرن هفتم هجری به رشته تحریر در آمده است، در این یادداشت اوضاع اجتماعی ایران در قرن هفتم بیان گردیده و در یادداشت بعدی به عدالت مورد نظر سعدی با ذکر نمونه ای از اشعار بوستان سعدی اشاره می شود.
عصر سعدی مصادف با استیلای مغولان بر این سرزمین است. استیلایی که در آن کشتارهای بی امان ، قتل عام های پی در پی،شکنجه ها و آزارها، ساختن مناره ها از سرهای آدمیان ، دزدی و غارت و... در این سرزمین رواج یافت. همزمان اروپا در گیر و دار جنگ های صلیبی است که در قرن یازدهم یا سیزدهم در این سرزمین ها اتفاق افتاد. ایران در آستانه قرن هفتم هجری از یک سو در مرحله ای از پیشرفت مساعد فرهنگی و اجتماعی بود و از سوی دیگر مواجه با بی تناسبی حاکمیت زمان با محتوای آن پیشرفت، که حمله مغول نیز به نوبه خود بر پیچیدگی آن افزود. حاصل این مشکلات مداوم فقر روزافزون و خرابی پیاپی و فتور و سستی دمادم برای مردم ایران بود. مغولان با داشتن مقررات خاص و تشکیلات بیابانی خود بسیاری از مقررات و رسوم ممالک مفتوح را واژگون کردند و از میان بردند. نتیجه مستقیم چنین وضعی از میان رفتن تشکیلات منظم اجتماعی متمدنین مغلوب بوده است. فقر و تهیدستی که معلول غارت زدگی و دربدری بود، آشفتگی نظام اجتماعی را شدیدتر و ریشه دارتر می ساخت. ملت ایران با حمله خان ومان سوز مغول به نحوی فاسد شده و ارزش های اجتماعی خود را از دست داده بود که افرادش به جای اتحاد و اتفاق در برابر بیگانگان غالب، به جان یکدیگر می افتادند(صفا، ذبیح الله ؛1372) . (ادامه دارد)

http://www.tebyan.net و محمدرضا آرمان مهر