شعر پروین به طور عام و جنبه های سیاسی شعر او به طور خاص، آینه تمام نمای بستر اجتماعی و شرایط اقتصادی و سیاسی جامعه خود او یعنی ایران در حال گذار است. در سال های 1310 تا 1340، ایران از یک جامعه توسعه نیافته به سوی یک کشور در حال توسعه حرکت می کرد. بدیهی است چنین تحول بزرگی، تغییر و تحولات مهمی را در زندگی مردم ایران به وجود می آورد. یکی از این تحولات عمده که پیش از این در جوامع اروپایی نیز روی داده بود، گذار از فضیلت گرایی به سوی پویایی اجتماعی و عقلانیت رفاهی و اقتصادی بود که خود بخشی از فرایند گذار از سنت به مدرنیسم به شمار می آمد. در جریان همین گذار بود که فضیلت گرایی همراه تحمل فقر و نابسامانی اجتماعی و اقتصادی، جای خود را به پویایی سیاسی و اجتماعی برای بهبود زندگی اقتصادی و تحقق عدالت می داد. بدون شک دوگانگی شعر پروین در رابطه با فقر که گاه آن را افتخار و فضیلت دانسته و گاه ناشی از عملکرد حکومت و جامعه، تحت تاثیر همین گذار قرار داشته است. تحولات دهه 1320 و رشد احزاب و جریان های سیاسی که بر عدالت اجتماعی تاکید کردند، در شعر پروین اعتصامی به شکل اعتراض به نابرابری اقتصادی بازتاب یافته است....
این که خاک سیهش بالین است/ اختر چرخ ادب پروین است
گرچه جز تلخی از ایام ندید/ هر چه خواهی سخنش شیرین است
دکتر حمید احمدی، 1388
یکی از وجوه دیگر چندگانگی مواضع سیاسی پروین را می توان در تفاوت میان دیدگاه های رادیکال و معتدل او در برخورد با حکومت و زمامداران سیاسی دانست. در حالی که گاه پروین از زبان قهرمانان خود عالی ترین مقامات حکومتی را مقصر تمامی مشکلات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی می داند و به نوعی مشوّق رادیکالیسم و اقدامات قهرآمیز از سوی آنهاست، در موارد دیگر شیوه معتدل تری در پیش گرفته و همانند برخی شاعران ونویسندگان کلاسیک ایران، از راه نصیحت و پند به سیاست مداران، آنها را به وجود مشکلات و رفع آنها تشویق می کند.
یکی از نمونه های آشکار رادیکالیسم سیاسی در شعر پروین را می توان در شعر «ای رنجبر» شناخت. در این شعر پروین نه از زبان بازیگران گوناگون شعر خود بلکه به طور مستقیم خطاب به رنجبران(واژه رایکالی که بیشتر در ادبیات گروه های چپ آن زمان نظیر حزب توده دیده می شد) می گوید:
تا به کی جان کندن اندر آفتاب ای رنجبر/ ریختن از بهر نان از چهر آب ای رنجبر
از حقوق پایمال خویشتن کن پرسشی/ چند می ترسی زهر خان و جناب ای رنجبر
جمله آنان را که چون زالو مکندت، خون بریز/ وندران خون دست و پایی کن خضاب ای رنجبر
با این همه پروین در جای دیگری از سروده هایش، از زبان قهرمانان شعر خود، روش اعتدال و سخن غیرمستقیم و پندآموزی را برای اصلاح عملکرد حکومت و مقامات آن به کار می گیرد. این کار همانند بسیاری از شاعران کلاسیک با زبانی خیرخواهانه خطاب به پادشاهان و امرای بلندپایه صورت می گیرد. پروین این شیوه را به ویژه در شعر«نامه بزرگمهر به انوشیروان» به طور مستقیم و در سروده «پایه دیوار» قصر پادشاه به طور غیرمستقیم به کار گرفته است.
دکتر حمید احمدی، 1388
سرانجام در سروده های دیگری، نه حکومت و نهادهای سیاسی، بلکه جامعه به عنوان کل و طبقات مرفه و ثروتمندان و زراندوزان را مسوول مشکلات دانسته و مورد ملامت قرار می دهد. یک نمونه این نوع موضع گیری را می توان در شعر «بی پدر» دید که از زبان دختری یتیم، اجتماع و اقشار مرفه اجتماعی، مسوول مرگ پدر و تهیدستی او قلمداد می شوند:
پدرم مرد ز بی دارویی/ وندر این کوی سه داروگر هست
دل مسکینم از این غم بگداخت/ که طبیبش به بالین نشتافت
سوی همسایه پی نان رفتم/ تا مرا دید در خانه ببست
همه دیدند که افتاده ز پای/ لیک روزی نگرفتندش دست
همین موضع گیری در سرود مشهور«صاعقه ما ستم اغنیاست» نیز به خوبی دیده می شود. پسری در پاسخ به پند پدر که او را به در پیش گرفتن پیشه خود توصیه می کند، می گوید:
گفت چنین، کای پدر نیک رای/ صاعفه ما ستم اغنیاست
پیشه آنان همه آرام و خواب/ قسمت ما درد و غم و ابتلاست
شاید این تغییر سطح تحلیل از کلان به میانه و خرد در شعر پروین از نظر برخی ها یک نکته منفی قلمداد شود. اما می توان گفت او دیدگاه بسیار واقع بینانه تری در مقایسه با نگاه برخی نویسندگان و تحلیلگران سیاسی به دست می دهد که همه مشکلات را صرفا ناشی از سیستم سیاسی و مقامات عالی رتبه حکومت می داند. فقر و تهیدستی و بی عدالتی اجتماعی در آن روزگار تنها ناشی از عملکرد مقامات بالای حکومتی نبود، بلکه در سطوح پایین تر نخبگان، به ویژه در مناطق روستایی و شهری، ناشی از وجود نظام اجتماعی مبتنی بر زمینداری و ارباب و رعیتی بود.
دکتر حمید احمدی 1388
یکی دیگر از نمونه های چندگانگی موضع سیاسی پروین در اشعار او، در ریشه یابی مشکلات اقتصادی به ویژه بی عدالتی مربوط به فقر و تهیدستی است. پروین در این رابطه موضع واحدی ندارد و در سراسر اشعار خود سطح تحلیل خود را از کلان به میانه و خرد تغییر می دهد. به عبارت دیگر، او گاه حکومت را در عالی ترین سطح(کلان) مسوول مشکلات ناشی از بی عدالتی می داند. برای نمونه در سروده «گنج ایمن» از زبان فرد حکیم، کودکی را که از گل برای خود تاج درست کرده نصیحت می کند و پادشاهی را منشا همه مشکلات می داند:
تو مال خلق خدا را نکرده ای تاج/ غذا و آتشت از خون و اشک آهی نیست
شهود محکمه پادشاه دیوانند/ ولی به محضر تو غیر حق گواهی نیست
به همین ترتیب در اشعار دیگر خود نظیر «اشک یتیم» یا «شکایت پیرزن» عالی ترین مقام سیاسی یعنی پادشاه را مقصر مشکلات اجتماعی می داند.
اما در برخی سروده های او مقامات سطح میانی حکومت مسوول تباهی و فساد مشکلات اجتماعی قلمداد می شوند. در این میان می توان به بسیاری از دارندگان مقامات میانی سیاست نظیر والی ها، قضات، حکام شرع، محتسب ها، شحنه ها و نظایر آنها اشاره کرد. سروده های «دزد و قاضی» و «مست و هوشیار» و «صاعقه ما ستم اغنیاست» بهترین نمونه های این موضع گیری و تمرکز بر مقامات سطح میانی حکومت به عنوان مقصران اصلی دردهای اجتماعی است(ادامه دارد)
دکتر حمید احمدی 1388
با وجود این که پروین در این اشعار و بسیاری سروده های دیگر، حکومت را مسوول فقر و بی عدالتی می داند، در جای جای دیوان خود به گونه ای با مساله فقر به عنوان فضیلت یا افتخار برخورد می کند که گویا وجود آن ضروری و سودمند نیز هست. این نکته در سروده های گوناگون او به چشم می خورد. یکی از این نمونه ها را می توان در «پیرمرد و گنج» یافت که در سراسر آن فقر و تنگدستی و نرفتن به سوی ثروت، افتخار و فضیلت قلمداد شده است. پیرمرد فقیر خطاب به گنجی که او را به برداشتن از زیر خاک غار توصیه می کند، می گوید:
ترا بهتر که جوید نامجویی/ که ما را نیست در دل آرزویی
مرا افتادگی آزادگی داد/ نیفتاد آنکه مانند من افتاد
چو ما بستیم دیو آز را دست/ چه غم گر دیو گردون دست ما بست
چو شد هر گنج را ماری نگه دار/ نه من این گنج می خواهم نه آن مار
چو زر گردید اندر خانه بسیار/ گهی دزد از درآید گه ز دیوار
همین نوع موضع گیری و نگاه به مسئله فقر به عنوان یک فضیلت و مایه افتخار، در قصیده جامه عرفان نیز به چشم می خورد. در حالی که پروین در بسیاری از اشعار خود بزرگان و ثروتمندان را به بخشش و رسیدگی به کار فقرا و تهیدستان تشویق می کند، در این شعر از زبان درویش، خطاب به ثروتمندی که جامه ارزنده به او می دهد و در پاسخ به پرسش او که:
چرا بر خویش پیچی ژنده و دلق/ چو می بخشند کفش و جامه ات خلق؟
می گوید:
تن خاکی به پیراهن نیرزد/ وگر ارزد به چشم من نیرزد
چو من پروانه ام نور خدا را/ کجا با خود کشم کفش و قبا را
کلاه و جامه چون بسیار گردد/ کله عجب و قبا پندار گردد
شاید بتوان ریشه این تضاد دیدگاه ها در نگاه پروین را ناشی از این واقعیت دانست که او در عین این که فرزند زمانه خود است و از گرایش های سیاسی رایج رادیکال ضد طبقاتی آن دوران تاثیر می پذیرد، اما تاثیر او از ادبیات و میراث ادبی ایران و به ویژه ادبیات عرفانی و تصوف که فقر و قناعت و کالاهای معنوی را در برابر ثروت و اسراف و مادیات ارج می گذارد، بسیار بیشتر است.
دکتر حمید احمدی، 1388
این بدبینی در بهترین شرایط و حتی در حکومت هایی که ممکـن اسـت زمامـداران آنها در زمره مصلحان و نیکان باشد، دیده می شود. این نکته به ویژه در شعر مشـهور «دزد خانه» که زبان حال کسری انوشیروان و شکوه او از نارسایی های درونی است، آشکار می شود:
حکایت کرد سرهنگی به کسری/ که دشمن را ز پشت قلعه راندیم
فراری های چابک را گرفتیم/ گرفتاران مسکین را رهاندیم
بگفت این خصم را راندیم اما/ یکی زو کینه جوتر پیش خواندیم
کجا با دزد بیرونی درافتیم/ چو دزد خانه را بالا نشاندیم
با وجود نگرش مثبت پروین به انوشیروان از زبان سرهنگ، اقدامات منفی و ظالمانه حکومت را در حق مردم چنین بیان می کند:
به خون کُشتگان شمشیر شستیم/ به آتش های کین آبی فشاندیم
ز پای مادران کندیم خلخال/ سرشک از دیده طفلان چکاندیم
این نکته در اشعار دیگر او به روشنی آشکار می شود. با وجود نیک اندیشی انوشیروان و اقدامات مثبت او، اقدامات منفی زیادی در زیرساخت های حکومت و نهادهای آن صورت می گیرد که ممکن است از چشم فرمانروا پنهان مانده باشد. به همـین دلیـل است که پروین نگرش خود را از زبان بزرگمهر در نامه ای به انوشـیروان بـه خـوبی بیان می کند:
بزرگمهر به نوشیروان نوشت که خلق/ ز شاه خواهش امنیت و رفاه کنند
شهان اگر که به تعمیر مملکت کوشند/ چه حاجت است که تعمیر بارگاه کنند
چرا کنند کم از دسترنج مسکینان؟/ چرا به مظلمه افزون به مال و جاه کنند؟
چو کج روی تو، نپویند دیگران ره راست/ چو یک خطا ز تو بینند صد گناه کنند
جواب نامه مظلوم را تو خویش فرست/ بسا بود که دبیرانت اشتباه کنند
دکتر حمید احمدی، 1388
تا آنجا که به نگرش پروین درباره سیاست و حکومت مربوط است می توان گفت که او نه تنها در هیچ کجای اشعارش به ستایش حکومت یا اقـدامات آنهـا نپرداختـه (و البته این نکته را تا حدی هم می توان از جنسیت او و موقعیت زن در اجتماع آن روز در مقایسه با مردان دانست) بلکه بدبینی شدیدی نسبت به حکومت و مقامـات آن داشت. همان گونه که اشاره شد برخورد پروین با دستگاه حکومت و نهادهای آن همیشه انتقادی است. این نگاه انتقادی تا آن اندازه شدید و گـاه بدبینانـه اسـت که کجروی های اجتماعی و انحرافات آن را در اصل نه از عملکرد افراد بزهکار بلکه ناشی از عمل حکومت و مقامات و فساد و تباهی رایج در دستگاه های آن می دانـد. او در بسیاری از اشعار خود در مقایسه بزهکاران اجتماعی و سیاسی، مقامـات سیاسی فاسد را بسیار بدتر از افراد بزهکار عادی می داند. پروین این موضوع را به بهترین شیوه در شعر بلند «دزد و قاضی» بیان می دارد. در گفتگوی میان دزد و قاضی، در واقع دیدگاه های خود را پیرامون ماهیت حکومت و مقامات آن را از زبان دزد و خطاب به قاضی بیان کرده و قاضـی را واجـد صـفاتی چون منافق، راهزن و مردم آزار دانسته و می گوید:
دزدی پنهان و پیدا کار توست/ مال دزدی جمله در انبار توست
تو قلم بر حکم داور می بری/ من ز دیوار و تو از در می بری
می زنم گر من ره خلق ای رفیق/ در ره شرعی تو قطاع الطریق
می برم من جامه درویش عور/ تو ربا و رشوه می گیری به زور
من ربودم موزه و طشت و نمد/ تو سیه دل، مدرک و حکم و سند(ادامه دارد)
دکتر حمید احمدی، 1388
گرچه شـعر پـروین سراسـر آمیختـه بـه مسـائل سیاسـی و اشـاره هـای مسـتقیم و غیرمستقیم به سیاست و حکومت و زمامداران دولت اسـت، امـا سیاسـت در نظـر پروین، توسعه سیاسی و گسترش عدالت را مد نظر دارد. به این تعبیر می توان گفـت پروین برخلاف بسیاری از شاعران آزاداندیش هم عصر خویش، نه بـر «دموکراسـی لیبرال»ِ حوزه فعالیت های سیاسی و حزبی و گروهی، بلکه بـر «دموکراسـی رادیکـال» حوزه اجتماعی و اقتصادی تأکید می کند. بدین ترتیب مـی تـوان گفـت دموکراسـی مورد نظر نظریه پردازان لیبرال مکتب پلورالیسم نمود چندانی در شعر پروین نـدارد؛ برعکس، دموکراسی رادیکال اندیشمندان نوینی چون جان رالـز کـه عـدالت را بـر دموکراسی اکثریتی ترجیح می دهند، بازتاب بیشتری در شعر او پیدا مـی کنـد. در همین راستا، تأکید بسیار زیاد پروین بر رعایت عدالت از سوی حکومت به ویـژه در عرصه های اقتصادی و لزوم مبارزه با فقر و فساد مالی، شایسته توجه است.
پروین در اشعار سیاست محور خود- چه آنها که مستقیم خطاب به زمامداران حکومت و مقامات پایین رتبه تر آن است و چه آنها که به طـور غیرمسـتقیم از زبـان دیگران بر ستم و فقر و فساد مالی تأکید می کند- تیره بختی فقـرا را ناشـی از فسـاد حکومت می داند. این تأکید آشکار بر عدالت اجتماعی و به ویژه تشویق حکومـت و ثروتمندان به تلاش برای فقرزدایی و ایجاد برابری اقتصادی و پرهیز از آزادی هـای صرف سیاسی و دموکراسی لیبرال، تا اندازه زیادی ناشـی از تحـولات اجتمـاعی و سیاسی و اقتصادی زمان اوست(ادامه دارد).
دکتر حمید احمدی، 1388
همان گونه که می دانیم جامعه ایران در سالهای دهه 1310 تا 1340 جامعـه ای در حال گداز از عقب ماندگی به سمت توسعه اقتصادی بود. وجود توده های گسترده فقیر در روستا و شهرهای ایران در آن زمان، هر فرد متفکر غیرسیاسی را در درجـه نخست به اندیشه دربـاره شـرایط دشـوار اقتصـادی مـردم مـی انـداخت تـا مسـئله دموکراسی. این نگرش حتی در میان نخبگان سیاسی نیز دیده می شد به گونه ای که در سال های دهـه 1310 ، بیشـتر نخبگـان سیاسـی و فکری ایران بـه جـز نیروهـای سوسیالیِستی هواخواه شوروی، ضرورت توسـعه اقتصـادی و پیشـرفت زیربناهـای اجتماعی و اقتصادی ایران را مهمتر از توسعه سیاسی می دانستند. این مسـئله بـدون شک بر شعر شاعران آن دوره نیز پرتو می افکند.
در سالهای دهه 1320 که ایران وارد مرحله سیاسی تازه ای شد و گرایش های سیاسی گوناگون به شکل احزاب و جمعیت های سیاسی فعالیت می کردنـد، مسـئله نابرابری اقتصادی و فقر و بی عدالتی همچنان بـر جامعـه ایـران سـایه افکنـده بـود. هرج و مرج ناشی از اشغال ایران توسـط بیگانگـان و درگیری هـای گونـاگون میـان جناح های سیاسی سبب می شد مسئله فقـر و بـی عـدالتی از ذهـن اندیشـمندان دور نماند. تنها اندیشمندان و ادیبانی که از روح حساس تری برخوردار بودنـد و بـه دور از غوغای سیاست هرج و مرج گونه آن زمـان مـی زیستند، مـی توانسـتند بـی عـدالتی اجتماعی و اقتصادی را گسترده تر از پیش مشاهده کنند. بدون شک پروین اعتصامی یکی از همین افراد بود که با بینش عمیق خود مشکلات واقعی مردم را درک می کرد و آن را در شعر خود بازتاب می داد.
دکتر حمید احمدی، 1388