این بدبینی در بهترین شرایط و حتی در حکومت هایی که ممکـن اسـت زمامـداران آنها در زمره مصلحان و نیکان باشد، دیده می شود. این نکته به ویژه در شعر مشـهور «دزد خانه» که زبان حال کسری انوشیروان و شکوه او از نارسایی های درونی است، آشکار می شود:
حکایت کرد سرهنگی به کسری/ که دشمن را ز پشت قلعه راندیم
فراری های چابک را گرفتیم/ گرفتاران مسکین را رهاندیم
بگفت این خصم را راندیم اما/ یکی زو کینه جوتر پیش خواندیم
کجا با دزد بیرونی درافتیم/ چو دزد خانه را بالا نشاندیم
با وجود نگرش مثبت پروین به انوشیروان از زبان سرهنگ، اقدامات منفی و ظالمانه حکومت را در حق مردم چنین بیان می کند:
به خون کُشتگان شمشیر شستیم/ به آتش های کین آبی فشاندیم
ز پای مادران کندیم خلخال/ سرشک از دیده طفلان چکاندیم
این نکته در اشعار دیگر او به روشنی آشکار می شود. با وجود نیک اندیشی انوشیروان و اقدامات مثبت او، اقدامات منفی زیادی در زیرساخت های حکومت و نهادهای آن صورت می گیرد که ممکن است از چشم فرمانروا پنهان مانده باشد. به همـین دلیـل است که پروین نگرش خود را از زبان بزرگمهر در نامه ای به انوشـیروان بـه خـوبی بیان می کند:
بزرگمهر به نوشیروان نوشت که خلق/ ز شاه خواهش امنیت و رفاه کنند
شهان اگر که به تعمیر مملکت کوشند/ چه حاجت است که تعمیر بارگاه کنند
چرا کنند کم از دسترنج مسکینان؟/ چرا به مظلمه افزون به مال و جاه کنند؟
چو کج روی تو، نپویند دیگران ره راست/ چو یک خطا ز تو بینند صد گناه کنند
جواب نامه مظلوم را تو خویش فرست/ بسا بود که دبیرانت اشتباه کنند
دکتر حمید احمدی، 1388