در زمینه رفع فقر راهکارهای زیادی وجود دارد. در اینجا به چند مورد اشاره می شود:
1. به نظر می رسد هیچ برنامه فقرزدایی جامع و مصوبی که تمامی زمینهها و ریشههای فقر را مورد توجه قرار داده باشد در ایران وجود ندارد. بنابراین اولین موضوع داشتن برنامه است.
2. از دیگر موارد بسیار مهم در برنامههای فقرزدائی در ایران مسئله عدم پایبندی به اجرای برنامههای مصوب نظام است. به عنوان نمونه اگر چه از اهداف اصلی برنامه اول بهبود سطح رفاه خانواده و محرومیتزدایی بود، اما در عمل به دلیل اجرای برنامع تعدیل ساختاری در کشور شرایط زندگی افراد جامعه به خصوص طبقه محروم و نیازمند جامعه را با بحران مواجه ساخت. برنامههای تعدیل ساختاری از طریق کنترل تقاضا و افزایش سطح عمومی قیمتها آثار عمیقی بر معیشت فقرا گذاشت. به عنوان مثال اگر دولتی برای کاهش کسری بودجه خود مخارج دولتی بخشهای مهمی چون بهداشت و درمان، آموزش و پرورش و... را به نیروهای بازار واگذار نماید میتوان تصور نمود که زندگی طبقه فقیر جامعه با چه مخاطراتی مواجه خواهد شد. به همین دلیل در بسیاری از موارد، اجرای برنامه تعدیل ساختاری همواره با گسترش و تعمیق فقر همراه بوده است. برنامه خصوصی سازی هم در مواردی در همین راستا ارزیابی می شود، که باید جداگانه بررسی شود.
3. هنوز کشور فاقد یک نهاد، سازمان یا کمیته رسمی است که مسئولیت تمام اقدامات انجام گرفته و یا آتی در امر فقر را به عهده بگیرد. به عنوان مثال با وجود نهادهای مهمی چون کمیته امداد، سازمان بهزیستی کشور، وزارت رفاه و تامین اجتماعی و...که هریک نقش بسیار مهمی در تصمیمگیری و سیاستگذاری دارند، با وجود تجربیات موفق در امر فقرزدائی توسط این دستگاهها با پدیده موازی کاری و عدم انسجام در سیاستها مواجه هستیم. از این نظر شاید مناسب باشد نهادهای مزبور زیر مجموعه یک نهاد بزرگتر قرار بگیرند.
4. برای حل مسئله فقر در ایران راه حل خودی لازم است و باید شرایط حاکم بر کشور را در نظر داشت. به قول مرحوم دکتر شریعتی برای حل مسائل این کشور «تفکر ترجمهای» شایسته نیست. مهم درونی کردن و ایرانی کردن نظریات و تئوریهای فقرزدایی در داخل کشور است.
محمدرضا آرمان مهر