در قرآن مجید از زوایای مختلفی به عدالت، به عنوان والاترین هدف خلقت توجه شده است، که در این یادداشت به برخی از این موارد اشاره می شود:
آفرینش جهان هستی بر اساس عدالت: و خلق الله السموات و الارض بالحق: و خداوند آسمانها و زمین را بازیچه خلق نکرده بلکه به حق آفریده است (سوره جاثیه:22). عدل الهی چون صفت حق تعالی است، در عین واقعی بودن و کامل بودن، یکی از اصول آفرینش نیز میباشد. علاوه بر اینکه خلقت جهان هستی بر اساس عدل است، ایجاد قوانین و سنن و کلمات جهان هستی نیز بر پایه عدل و داد تحقق یافته است، چنانچه در آیه 115 سوره انعام میخوانیم: و تمت کلمت ربک صدقاً و عدلاً لامبدل لکلماته و هو السمیع العلیم: عدالت به حد کمال رسید و هیچ کس تبدیل و تغییر آن کلمات نتواند کرد و او خدای شنوا و داناست. در این آیه سخن از اتمام کلمه حق براساس صدق (راستی) و عدل(اعتدال و برابری) است و در آن تردید و تبدیلی نیست. همچنین در فرمایشی از پیامبر (ص) آمده است که. بالعدل قامت السموات و الارض: یعنی آسمانها و زمین (یا به طور کلی هستی) بر اساس عدالت استوار شده است. در این نگاه نیز عدل اساس آفرینش است و آفرینش بدون آن بی معناست.
قرآن کتاب عدل: روش عادلانه قرآن را در همه موضوعات می توان مشاهده نمود. طوری که انصاف و عدالت و بیطرفی و داوری منصفانه در تمام برنامههای آن به چشم میخورد. وقتی میخواهد مشروبات الکلی و خمر را تحریم کند قبلاً به منافع (اقتصادی که از راه شراب سازی و امثال آن به دست میآید و یا منافع طبی) آن اشاره میکند و سپس میفرماید: یسئلونک عن الخمر و المیسر قل فیهما اثم کبیر و منافع للناس و اثمهما اکبر من نفعهما و ...ای پیغمبر از تو از حکم شراب و قمار میپرسند. بگو در این دو کار گناه بزرگی است و سودهایی، ولی زیان گناه آن بیش از منفعت آن است (بقره: 219). و یا در جایی دیگر با توجه تمام به امتیازاتی که مکتب اسلام دارد، کتاب های آسمانی قبل از خود را نادیده نمیگیرد و میفرماید: و مصدقاً لمابین یدیه: کتاب های نازل شده قبل مورد قبول من است (آل عمران:3). و این خود دلیل دیگری از منش منصفانه این کتاب الهی است.
عدالت ریشه در فطرت انسان دارد: از منظر قرآن، عدل به مثابه صفت و ملکه انسانی و اجتماعی ریشه در فطرت انسان ها دارد. به این معنی که در نهاد آدمی و در اساس خلقت او گرایش به عدالت و عدالت خواهی، تنفر از ظلم و ستم، بیعدالتی و تبعیض وجود دارد. و این حقیقتی است که انسان آن را در ذات خود یافته و فطرتش بدان حکم میکند، هر چند که سرگرم شدن به اسباب ظاهری و امور دنیوی او را غافل ساخته باشد. لذا قرآن انسان را به چیزی بیرون از وجود انسانی خود و عقل و فطرت او فرا نمیخواند و اگر به عدل فرا میخواند، عدلی است که ریشه در وجود او دارد. چنانچه در آیه 90 از سوره مبارکه نحل میخوانیم: ان الله یامر بالعدل والاحسان: همانا خداوند فرمان به عدل و احسان میدهد. و نیز می فرماید: فالهمها فجورها و تقویها:که ما آشنایی با خوبیها و بدیها را به طور فطری در انسان قرار دادیم (شمس: 8). بنابراین عدالت از جمله مواردی است که نه تنها در وجود آدمی قرار دارد، بلکه انسان آن را فطرتاً دوست دارد و دلیل آن، این است که حتی ستمگران برای ظلم خود دست به توجیه میزنند و سعی میکنند آن را عادلانه جلوه دهند. ونیز در آیات 7 و 8 سوره مبارکه انفطار که در آن سخن از تحقق عدل و اعتدال در وجود آدمی است، آمده است:الذی خلقت فسواک فعدلک فی ای صوره ماشاء رکبک: پروردگاری که تو را آفریده پس تو را در سواء و تسویه قرار داد و آنگاه اعتدال و عدالت را در وجود تو محقق ساخت و در هر صورتی که خواست ترکیبت ساخت. یعنی تو را در آفرینش و خلقت اساساً و ذاتاً در سواء و اعتدال قرار داد. بنابراین چون عدالت ریشه در فطرت انسانی دارد باعث ثبات و آرامش بوده و تغییر ناپذیر است و از آنجایی که آدمی همواره به دنبال آرامش و ثبات میباشد، عدالت آرامش بخش است.
محبوبه مفید کلانتری، حسین رشیدی نژاد، محمدرضا آرمان مهر