از جمله متفکران گرانقدر معاصر که نظراتی درباره عدالت دارد، شهید مطهری است. او معتقد است که: «اصل عدل در فرهنگ اسلامی تقسیم میشود به عدل الهی و عدل انسانی. عدل الهی تقسیم میشود به عدل تکوینی و عدل تشریعی. عدل انسانی نیز خود تقسیم میشود به عدل فردی و عدل اجتماعی.» به نظر ایشان اصل عدالت مورد نظر در مکتب تشیع همان عدل الهی است و عدالت فردی زیربنای عدالت اجتماعی و عدل الهی و ایمان نیز پایه و زیربنای عدالت فردی است.
در یک تقسیم دیگر به منظور ارائه تعاریف کاربردیتر و عملیتر به چهار معنی یا چهار مورد استعمال درباره عدالت اشاره می نماید:
الف ـ موزون بودن: یعنی رعایت تناسب یا توازن میان اجزای یک مجموعه. به عبارت دیگر حسن تناسب و ترکیب اجزاء یا اعضای یک مجموعه را نشان دهنده رعایت عدالت در ساخت و ترکیب آن دانسته است. به اعتقاد ایشان اگر مجموعهای را در نظر بگیریم که در آن اجزای مختلفی به کار رفته و هدف خاصی از آن منظور باشد، شرایط معینی از نظر مقدار لازم هر جزء، و چگونگی ارتباط اجزاء با یکدیگر لازم است تا آن مجموعه بتواند آثار مطلوب خود را داشته باشد؛ مثلاً اگر اجتماع بخواهد باقی و برقرار بماند باید متعادل باشد؛ یعنی هرچیزی در آن به قدر لازم (و نه به قدر مساوی) وجود داشته باشد.
ب ـ تساوی و نفی هرگونه تبعیض: یعنی رعایت مساوات بین افراد هنگامی که استعداد و استحقاق های مساوی دارند. عدالت در قضاوت از این نمونه است ؛ مثلاً هنگامی که گفته میشود فلان قاضی عادل است، منظور این نیست که با همه چیز و همه کس با یک چشم نظر میکند، بلکه عدم تبعیض بین کسانی است که در شرایط مساوی هستند. به این ترتیب عدالت به معنای مساوات نیست، بلکه منظور رعایت تساوی در زمینه استحقاق های متساوی است.
پ ـ رعایت حقوق افراد و عطا کردن حق به صاحب حق: در قوانین بشری این نوع عدالت باید مراعات شود و افراد بشر باید آن را محترم شمارند. به اعتقاد شهید مطهری این مفهوم از عدل از یک طرف بر اساس اولویت هایی است که افراد بشر نسبت به یکدیگر و در قیاس با هم کسب میکنند، و از طرف دیگر آن را به یک خصوصیت ذاتی بشر نسبت میدهد که ناگزیر است درجریان زندگی یک سری «باید» و «نباید» بسازد و «حسن» و«قبح» انتزاع کند و عدالت رعایت همین هاست.
ت ـ رعایت استحقاقها در افاضه: وجود و امتناع نکردن از افاضه و رحمت به آنچه امکان وجود دارد. این معنی ازعدل بیشتر مربوط به عدالت تکوینی است.
با دقت در تقسیم بندی شهید مطهری ملاحظه میشود بجز تعریف چهارم که درباره عدل الهی است، سه تعریف دیگر اشاره به تعاریف استاندارد «اعطاء کل ذی حقّ حقه» و «یضع الامور مواضعها» دارند و نسبت به تعیین موارد حق و ذی حق و این که موضع افراد کدام است ساکت میباشند. برای دستیابی به تصوری از عدالت اجتماعی در مکتب اسلام، باید علاوه بر بحث لغوی زمینههای تحقق عدالت اجتماعی و توسعه اقتصادی مبتنی بر آن را مورد بحث قرارداد(مطهری، مرتضی، عدل الهی،تهران،انتشارات صدرا،1357،ص 36).
صمد وزیری، محمدرضا آرمان مهر
عدالت با تفاسیر و ابعاد گوناگون، همواره از آرمانهای بشری بوده و جایی در میان شعارهای سیاسی داشته است. به تازگی یک برنامه جهانی با نام پروژه جهانی عدالتWorld Justice Project) ) با اندازهگیری معیارهای خاص خود ـ که البته انگارهها و اطلاعات غربی بر آن حاکم است ـ 99 کشور را ردهبندی کرده است.
ده کشوری که بهترین نمرات را در این رده بندی کسب کرده اند عبارتند از: دانمارک، نروژ، سوئد، فنلاند، هلند، زلاندنو، اتریش، استرالیا، آلمان و سنگاپور. و ده کشوری که رتبه های 99 تا 90 را به دست آورده اند عبارتند از: ونزوئلا، افغانستان، زیمبابوه، پاکستان، کامرون، بولیوی، نیجریه، بنگلادش، کامبوج و اوگاندا.
ایران با توجه به شاخصهای مورد نظر در رتبه 82 این ردهبندی قرار گرفته که نتایج به دست آمده با توجه به شاخصهای قانونمندی قدرت دولت، فقدان فساد، شفافیت دولت، حقوق اساسی، نظم و امنیت، اعمال قوانین، عدالت مدنی و کیفری می باشد. چهار شاخص کلی زیر بر بررسی شرایط 99 کشور حاکم بوده است:
1ـ دولت، مقامات و مأموران آن و همچنین افراد و نهادهای خصوصی تا چه حد در برابر قانون پاسخگو هستند؟ در کشور ما واقعا این شاخص کمرنگ است، افرادی که به کانون های قدرت نزدیکترند، کمتر در برابر قانون پاسخگویند.
2 ـ قوانین ثابت، معرفی شده، باثبات و عادلانه هستند یا خیر و آبا یکسان اعمال میشوند و از حقوق اساسی افراد و از جمله جان و مال آنها حفاظت میکنند یا خیر؟ کشور ما در داشتن قوانین عادلانه هرچند در مواردی لنگ می زند، اما به نظر می رسد مشکل اصلی این است که در بسیاری از موارد قوانین به درستی اجرا نمی شود.
3ـ فرایند تصویب، اجرا و اعمال قوانین تا چه حد در دسترس، عادلانه و کارآمد است؟ تصویب و اجرای قانون در ایران، در مواردی بدون ملاحظه تحقق عدالت در کشور است، به عنوان نمونه، طرح تحول اقتصادی بدون توجه به مشکلات اقتصادی مردم در حال اجراست.
4 ـ آیا نهادهای کارآمد، بیطرف و با نیروها و منابع کافی که نماینده واقعی جامعه باشند، مأمور پیاده کردن عدالت هستند؟ در کشور عزیزمان، به عدالت به عنوان یک هدف اصیل توجه نمی شود. با این که در آموزه های اسلامی بالاترین هدف تحقق عدالت است، اما هنوز چنین هدفی در کشور به طور جدی دنبال نمی شود.
سایت تابناک، محمدرضا آرمان مهر
اگر به ادبیات عرفانی و سنت صوفیه مراجعه کنیم میبینیم که فقیر و فقر، نه تنها دلالتهای معنایی بد و نازیبا ندارند بلکه به عکس، به شکلهای مختلفی در یک جهانبینی عارفانه، دور بودن از دنیای مادی و شیء گونه، موجب تجربه لذت بخش عرفانی میشود. از این رو بسیاری از عارفان و شاعران ما تخلص فقیر داشتند و در ستایش فقر، ابیات بسیاری را سروده اند. واژه فقر در ادبیات عرفانی نه تنها به معنی فقدان یا محرومیت نیست، بلکه به نوعی به معنای غنا و برخورداری است. امروزه البته چنین برداشتی از فقر در ذهن ما وجود ندارد. بازنمایی فقر به معنای محرومیت، فقدان، حرمان و رنج، تنها یک روی زندگی فقیرانه است. آن روی دیگر سکه مجموعه گسترده و پیچیدهای از پدیدههاست که یکی از آنها اشکال گوناگون شادیها، لذتها و خوشیهای روزمره، مادی و فرا مادی است که فقیران آنها را تجربه میکنند.
روزگاریست که سودای بتان دین من است/ غم این کار نشاط دل غمگین من است
دیدن روی تو را دیده جان بین باید/ وین کجا مرتبه چشم جهان بین من است
یار من باش که زیب فلک و زینت دهر/ از مه روی تو و اشک چو پروین من است
تا مرا عشق تو تعلیم سخن گفتن کرد/ خلق را ورد زبان مدحت و تحسین من است
دولت فقر خدایا به من ارزانی دار/ کاین کرامت سبب حشمت و تمکین من است
واعظ شحنه شناس این عظمت گو مفروش/ زان که منزلگه سلطان دل مسکین من است
یا رب این کعبه مقصود تماشاگه کیست/ که مغیلان طریقش گل و نسرین من است
حافظ از حشمت پرویز دگر قصه مخوان/ که لبش جرعه کش خسرو شیرین من است.
دولت فقرخدایا به من ارزانی دار/ کین کرامت سبب حشمت وتمکین من است
حافظ در این غزل، از خداوند دولت فقر را می طلبد. بزرگترین ثروت را فقر می داند. دولت فقر آن قدر برای حافظ ارزش داشته که اولا، آن را ازخدا درخواست کرده است. وثانیا، فقر را دلیل حشمت و تمکین خود می بیند. در جای دیگر می گوید:
فقر ظاهر مبین که حافظ را/ سینه گنجینۀ محبت اوست.
به نظر می رسد که اگر فقر به معنای بی اعتنایی به مادیات، و به عنوان همدردی با فقرا، و به طور کلی اختیاری باشد، مورد نظر عرفا بوده است. اما فقری که از روی ناچاری و...باشد، پسندیده نیست، سازنده هم نیست. نوعی مرگ تدریجی و عدم کشف استعدادهاست. دیوار به دیوار کفر است.
دکتر نعمت الله فاضلی، محمدرضا آرمان مهر