Poverty is an ominous phenomenon that has a long history in human history.The great problem and illness that has focused on the minds of many politicians and scientists.Poverty has shown itself to be the simplest and most mundane level of destruction and degradation of its human body, and has brought human evolution into serious threat to its highest level. In Iran, for many reasons, poverty alleviation policies have been pursued without a proper compass, and this can be largely due to poor understanding of the causes of poverty in the country and in the world.
Since the "philosophy of poverty" has been written by Proudhon 160 years ago, in which poverty is due to the lack of respect and the exercise of community justice as a value for the work of the people, it has long been known for poverty.Many efforts have been made in this direction, but there is still a problem. Even Karl Marx's answer to Proudhon, in the form of "poverty of philosophy," refers to this important issue that, as long as it is difficult to identify poverty itself, one can not understand what poverty is and who is poor, and what policies to solve it. In religious literature, we also refer to the phrase "Red Death", which implies many losses that this problem can have for a person and society.To treat the disease in the country, it must first be recognized and then administered appropriately. In the subsequent notes, this issue is followed up.
MohammadReza Armanmehr
نقش معیار های توزیع بیشتر در مرحله توزیع بعد از تولید مطرح می شود، این معیارها در هر نظامی بر اساس مبانی فکری آن نظام تعیین می گردد، در اسلام معیار و عامل اصلی درآمد کار است، معیار توزیعی دیگر در اسلام نیاز است، این دو معیار گاه به تنهایی و گاه در کنار یکدیگر و به صورت مکمل نقش ایفا می کنند.
افراد جامعه به سه دسته تقسیم می شوند: ۱.گروهی که با برتری های فکری یا جسمی خویش در کسب زندگی متعارف توانا هستند، معیار توزیع برای آنها کار است، و در صورتی که درآمد آنها بیش از احتیاج آنها باشد علاوه بر مالیات هایی مثل زکات دولت می تواند از آنها مالیات توازن نیز دریافت دارد. ۲.گروه قادر بر کار ، که در آمد حاصل از کار آنها، تنها پاسخگوی نیازهای اساسی آنان می باشد، بدون اینکه معیشت آنها را در حد متعارف تامین نماید. برای این افراد علاوه بر کار ، معیار نیاز هم در تعیین درآمد آنها نقش دارد.که با توجه به سهیم بودن افراد جامعه در ثروت های طبیعی مطابق اصل «ضمان اعاله» دولت باید نقش فعال داشته باشد.(نمازی، ۱۳۸۲: ۳۴۷). ۳.افرای که توانایی انجام کار فکری یا جسمی ندارند، یا به دلیل عدم یافتن کار امکان اشتغال ندارند، معیار توزیعی برای این گروه «نیاز»است، و علاوه بر توصیه های اخلاقی در قرآن از حق آنان با عنوان «حق معلوم » یاد شده است.(معارج:۲۵و ۲۶)
در نظام اقتصاد سرمایه داری که توزیع درآمد توسط سازوکار بازار انجام می گیرد، افزایش نیاز سبب افزایش عرضه کار و کاهش دستمزد می شود، که روی توزیع اثر منفی دارد. هرچند در نظام اقتصاد سرمایه داری مقرراتی، با تعیین حداقل دستمزد، و برقراری تامین اجتماعی، تاثیر منفی نیاز بر توزیع، کاهش یافته است، اما این اقدامات با فشارهای اجتماعی صورت گرفته است، و برخی اصول اقتصاد سرمایه داری مثل عدم مداخله دولت و تعادل خودکار نقض شده است، و این اقدامات در مرحله عمل نیز موفق نبوده است(نمازی، ۱۳۸۲: ۳۴۸).
در نظام اسلامی پس از دو معیار کار و نیاز، مالکیت ابزار ثانوی توزیع درآمد است، و می تواند منشا درآمد باشد، برخلاف نظام سرمایه داری که مالکیت خصوصی افراد از حقوق گسترده ای بخصوص برای صاحبان سرمایه برخوردار است، مثلابر اساس اصل حاکمیت سرمایه، سرمایه دار می تواند نیروی کار را جهت بهره برداری از ثروت های طبیعی استخدام نماید، و مالک ثروت های طبیعی شود، اما در نظام اقتصادی اسلام در مرحله توزیع قبل از تولید این امکان وجود ندارد، ضمن اینکه نظام اقتصادی اسلام کسب سود را به راه های مجاز محدود کرده است، که دارای احکام و ضوابط خاص خویش است(نمازی، ۱۳۸۲: ۳۴۹). (ادامه دارد)
در اسلام نظریات توزیع قبل از تولید و توزیع بعد از تولید در جهت حل ریشه ای مشکلات توزیعی وضع شده است. ب- نظریه توزیع بعد از تولید(سهم صاحبان عوامل تولید و توزیع مجدد درآمد)
از آنجا که برخی نیروها و نهاد ها(مانند مالکیت خصوصی) سبب نابرابری اقتصادی و عدم توازن ثروت های جامعه می شود، اسلام با استفاده از اهرم های زکات، قانون ارث، مالیات های اسلامی، پرداخت های انتقالی، ایجاد روح تعاون و الغای بهره، کاهش نابرابری اقتصادی را نشانه گرفته است. که هدف اصلی از توزیع مجدد درآمدها جلوگیری از تمرکز ثروت در دست تعدادی اندک است.
درآمد حاصل از تولید به اشکال گوناگونی توزیع می شود. شهید صدر پس از بررسی احکام نتیجه می گیرد که نیروی کار در سهم بری از ارزش افزوده، نسبت به زمین و سرمایه امتیاز بیشتری دارد، و در بیشتر موارد محصول و درآمد تولیدی در مالکیت شخصی است که روی مواد اولیه کار کرده است، و صاحبان سرمایه و زمین سهمی از محصول ندارند، و تنها اجرت دریافت می کنند. به طوری که صاحبان سرمایه نقدی برای استفاده از ثروت خویش محدویت بیشتری دارند، مثلا هرگز نمی تواند سرمایه خود را در مقابل بهره معینی بکار گیرد. همه این عوامل موجب توزیع مجدد درآمد به نفع نیروی کار می شود(اقتصادنا:557- 673)
علت اصلی اختلاف نظریه توزیع در نظام اقتصادی اسلام و سرمایه داری، به اختلاف نقش و شخصیت انسان در دو نظام مربوط می شود، چرا که در نظام اقتصادی سرمایه داری، انسان ابزاری در خدمت تولید و یکی از عوامل تولید است، در حالی که در نظام اقتصادی اسلام انسان سازنده هدف و غایت مقصود می باشد، و صاحب اصلی ثروت محسوب می شود، در حالی که عناصر مادی تولید از اصل محصول نصیبی ندارند، وتنها به صاحبان عوامل تولیدی اجرت پرداخت می نماید، و در واقع سلطه انسان مولد جایگزین سلطه سرمایه می شود(نمازی، ۱۳۸۲: ۳۴۵) (ادامه دارد).