موضوع عدالت امری فراگیر در بیشتر زمان ها و مکان ها بوده است. درغرب قدیم افلاطون چیستی عدالت را به چالش کشیده است. ارسطو تقسیمات هشتگانه ای از عدالت مطرح کرده است. آکوئیناس به ستایش صلح و عدالت پرداخته است. درعصر جدید هابز با طرح عدالت قانونی، هیوم با دلایل پناه جویی به عدالت، کانت با عدالت به مثابه قاعده عام، دورکین با تلفیق نگرش سوسیالیستی ولیبرال(برابری درکیفیت برخورد و تساوی در منابع)، ناگل(برابری اقتصادی)، اسگنلون (برابری کلی)، فریدمن با شعار آزادی انتخاب، هایک با سراب عدالت، نوزیک با طرح نظریه استحقاق(برابری در حقوق)، و بوکانان(تساوی در برخورد سیاسی و قانونی)، مارکس با حذف طبقات اجتماعی، رالز با آزادی برابر، قاعده بیشینه سازی کمینه ها و برابری در توزیع فرصت های اولیه...هر یک به گونه ای عدالت را مورد بررسی قرار داده اند. و چیزی را مسئله محوری اجتماعی به شمار می آورند(دادگر،1383: 136) . سن به موضوع متغیر کانونی در مبحث عدالت می پردازد. و به طور کلی مبحث عدالت در مغرب زمین معرکه آرا و عقاید بوده است. این نظریات ابتدا در فلسفه مطرح شده است و سپس در سایر علوم از جمله اقتصاد گسترش یافته است.
مناسبات امروز جهانی روز به روز به سمت بی عدالتی می رود. در یک طرف کاخ نشینان و در سوی دیگر کوخ نشینان جهانی. نکته مهم این است که ثروتمندان هنوز درک نکرده اند که همگی ما در یک قایق نشسته ایم و اگر بخشی از قایق سوراخ شود همه غرق خواهندشد. امپریالیسم جهانی در داخل کشورهای خود قواعد عادلانه را تا جایی که بتواند رعایت می کند، چرا که می داند بقای یک نظام به برقراری عدالت حداقل به صورت ظاهری است. اما در عرصه جهانی این امپریالیسم یک گرگ خونخوار است که همچنان در حال دریدن است. اما ما باید بکوشیم که همان قدر که در عرصه جهانی فریاد عدالت خواهی سر داده ایم، بین خودمان عدالت را رعایت نماییم!
سه برادر بر سر تقسیم شترهایشان به اختلاف افتادند و چون نمی توانستند در این مورد توافق نمایند و کارشان به نزاع کشیده شد، تصمیم گرفتند که نزد حضرت علی (ع) آمده تا برای آنها قضاوت نماید. سه برادر نزد حضرت آمده و عرض کردند: ما سه برادر هستیم و هفده شتر از پدر به ارث برده ایم، قرار است که برادر بزرگ نصف شترها، برادر دیگر یک سوم شترها و برادر کوچک تر یک نهم شترها را صاحب شود. اما چون شترها را نمی توان تکه تکه کرد در تقسیم آنها درمانده شده ایم.
امام (ع) فرمودند: اگر اجازه دهید، من یک شتر از شترهای خودم را به شترهای شما اضافه می کنم و سپس آنها را تقسیم می نمایم. وقتی شتر امام را به شترها اضافه کردند، برادرها صاحب هجده شتر شدند.
آنگاه امام (ع) فرمودند: برادر بزرگ تر نصف شترها مال اوست،نصف هجده شتر می شود 9 شتر، برادر دیگر که یک سوم سهم او می شود، یک سوم هجده شتر می شود 6 شتر و برادر کوچک که یک نهم سهم دارد، یک نهم هجده شتر می شود 2 شتر. 9 و 6 و 2 شتر می شود هفده شتر و حالا شتر من را به خودم برگردانید.
منبع : « بیست داستان و چهل حدیث گهربار از حضرت علی (ع)