اولین منتقدین نظام سرمایه داری در قرن هجدهم انتقادات خود را متوجه شمال صنعتی انگلستان می کردند، که با وجود پدیده ماشینیسم تعداد اندکی سرمایه دار در مقابل فقرای فراوان وجود داشت. سخت گیری های ناعادلانه و ظالمانه نظام سرمایه داری در قرن 19 از اندیشه بنیان گذاران آن ناشی می شود. «دنیای اقتصادی آنها دنیای کشمکش و منازعه است. در این عرصه عده زیادی محکوم به شکست می شده اند و در این میدان امیدی وجود نداشته که بتوان نسبت به آنها که دچار سرنوشت شوم می شوند کمکی کرد. ریکاردو صریحا می گوید که در این مورد نمی توان کاری انجام داد و حتی به صراحت تمام این طور اظهار نظر می کند که قانون جاذبه در عالم مثل نوسان بازار می باشد که نمی توان آن قانون را تغییر داد و بنابراین نمی توان در بهبود آنها که ضعیف و ناتوان هستند قدم های موثری برداشت. از این رو، ریکاردو سرنوشت مردم عادی و این طبقه عظیم راتسلیم نوسان بازار می کند. و هیچ رحم و شفقتی را اجازه نمی دهد که در میدان رقابت اقتصادی قدم گذارد»(گالبرایت،1340: 55). پیدایش افکار داروینیسم اجتماعی و انتخاب طبیعی(انتخاب قویترین ها و تقویت اوصاف و صفات آنها و در نتیجه دوام قویترین ها و نابودی ضعیف ها در عرصه رقابت) به قرن 19 انگلستان و مفسر آن هربرت اسپنسر (Herbert Spencer) برمی گردد، او بقای انسب(Survival of the fittest)را به عنوان یک اصل در زندگی انسان به کار می برد، و تمام صدقات و اعمال خیر را از آن جهت که مخالف مسابقه ضعفا در تنازع بقا بود محکوم می کرد(گالبرایت،1340: 55-60).
با بروز ناآرامی ها و اعتراضات مکرر تجدید نظرهایی در نظام اقتصادی سرمایه داری انجام شد و اینجا بود که سوسیالیسم اصلاحاتی را پیشنهاد می کرد. به تدریج سرمایه داری به سوی سرمایه داری دخالت گرا و اقتصاد مختلط باخصلت اجتماعی سوق یافت. با شکست اقتصاد لیبرالیستی قرن 19 و اصلاحات آن، برابری فرصت ها در کنار عدالت توزیعی اهمیت یافته و در کانون توجهات قرار گرفته است، همچنین ارائه راهکارهایی برای تحقق عدالت تا زمان حاضر به صورت یک معمای مشکل درآمده است.
دو دوست با یکدیگر زیر درختی نشستند تا با یکدیگر غذا بخورند یکی 3 قرص نان داشت و دیگری 5 قرص. در این هنگام نفر سوم و رهگذری از انجا عبور می کرد و اینها نیز به رسم ادب دعوتش کردند و بفرمایی زدند و او هم لبیک گفت و هم سفره شان شد. غذا که تمام شد مرد سوم 8 درهم به دو نفر داد و گفت این هم بابت نان شما و رفت.
دو نفر بر سر تقسیم پول نزاع کردند. انکه 3 نان داشت می گفت نصف آن 8 درهم مال من است و نصفش از تو. اما دیگری که 5 نان داشت می گفت نه 5 درهم از من است و 3 درهم از تو!!!
آنان برای دعوی رسیدند به محضر امیر المومنین(ع). مولا بعد شنیدن سخنان آن دو فرمودند: نزاع بر سر این گونه موارد از فرومایگی است بروید و مصالحه کنید.عزت و ارزش انسان از دو گرده نان بسیار بیشتر است. مصالحه کنید و بروید.
اما صاحب 3 نان راضی نمی شد و می گفت من حقم را می خواهم. مولا فرمودند باشد حالا که حقت را می خواهی بدان از ان 8 درهم فقط یک درهم از ان توست و 7 درهم دیگر از ان هم سفره ات که 5 قرص نان داشته. مرد به شدت برافروخته شد که این چه عدالتی است و شروع کرد به مجادله.
امیر المومنین در یک اعجاز قضایی که در ان احاطه بر ریاضیات و عدالت و منطق موج می زند، فرمودند: شما 8 قرص نان داشته اید. یعنی اگر هر نان را به سه قسمت تقسیم کنید به هر کدامتان 8 تکه رسیده است. مرد سوم که 8 درهم پرداخته و 8 تکه نان خورده یعنی برای هر تکه 1 درهم پرداخته درست است؟ هر دو گفتند: آری... مولا ادامه دادند: خوب پس تا کنون از 24 قسمت نان 16 تا قسمت ماند که 8 تکه از ان مرد اول بوده و 8 تکه را نیز مرد دوم و صاحب 5 قرص نان خورده. هر دو به نشان تایید سر تکان دادند. مولا به نفر اول فرمودند: تو که 8 تکه نان خوردی یعنی عملاً دو نان و نصف خورده ای، تو 3 قرص نان آورده ای و 2 قرص و نصف را خورده ای یعنی از 3 نان تو فقط یک تکه اش را میهمان شما و نفر سوم خورده پس 1 درهم از آن تو می شود و باقی از هم سفره ات.
[توضیح: فردی که سه قرص نان آورده در واقع 3*3 =9 تکه آورده که خودش 8 تکه را خورده و در نتیجه یک تکه را فرد سوم خورده است]
از جمله موضوعات مورد بحث در شرایط کنونی جامعه ما، یارانه نقدی است. از جمله کارکردهای مثبت یارانه نقدی حمایت از محرومان جامعه است که می تواند ادامه داشته باشد.
اما به طور کلی روند گذشته نشان داده که یارانه نقدی نمیتواند حمایت خوبی از جانب
دولت باشد، چون هم بار تورمی دارد و هم الگوی مصرف خانوار را تغییر میدهد.
به عنوان مثال، سال گذشته مصرف لبنیات خانوار کاهش پیدا کرده که نشان
میدهد یارانه نقدی صرف چیزهای دیگر شده است. پرداخت یارانه نقدی مثل این
است که در یک جیب مردم ۴۵هزار تومان گذاشته شود و از جیب دیگرشان چندین برابر
برداشته شود.
علاقه شدید و سیاسی دولت به توزیع پول نقد میان مردم با هدف جلب محبوبیت به عنوان علت مکمل در مجموع باعث شد تا قانون هدفمندی یارانهها با محوریت پرداخت یارانه نقدی به اجرا در بیاید. این درحالی بود که در اصل، هدف از اجرای این قانون جلوگیری از اختصاص یارانه غیرهدفمند و عمومی به کالاها بود. تردیدی نیست که عده زیادی از مردم به علت فشار فراوانی که از بابت اجرای نادرست قانون هدفمندی متحمل شدهاند، نیاز فراوانی به یارانه نقدی دارند و به همین خاطر هم مسائلی مانند زمان واریز یارانهها و مبلغ آن، به شدت مورد توجه آنان قرار دارد اما واقعیت این است که دولت باید این واقعیت را به مردم توضیح دهد که ادامه پرداخت این مبالغ در بلند مدت نه ممکن است و نه درست.
بر این اساس، در کوتاه مدت و میان مدت، این سه اقدام مناسب به نظر می رسد:
الف - یارانه نقدی فقط به گروه های پایین و نیازمند جامعه پرداخت شود.
ب - برای گروه های متوسط، به جای یارانه نقدی، یارانه کالایی پرداخت شود.
پ - پرداخت یارانه به گروه بالای درآمدی به طور کلی بی معناست و مناسب است لغو شود.
اما در درازمدت دولتمردان و نمایندگان مجلس باید با پذیرفتن اصول اقتصاد مانند اصل علامتدهی قیمتها، تأثیر نسبت قیمتها با میزان مصرف کالاها و تأثیر نقدینگی در تورم، با شیب ملایمی به سمت صفر کردن یارانه نقدی پرداختی حرکت کنند و حمایتهای لازم را به شیوه صحیح آن که پایین آوردن و حتی رایگان کردن خدمات عمومی است، از اقشار مختلف به عمل آورند. در این شیوه که تقریباً در تمامی کشورهای درحال توسعه و توسعه یافته اجرای میشود، حداقلی از خدمات اجتماعی مانند تحصیل، بهداشت،درمان، اسکان و... برای تمامی مردم به صورت رایگان ارائه میشود. البته طبیعی است که با توجه به کمینه بودن کیفیت این خدمات، طبقات متوسط و ثروتمند جامعه با پرداخت هزینههای بیشتر از خدماتی با کیفیت بالاتری بهرهمند میشوند. اما مهم این است که طبقات ضعیف به سطح قابل قبولی از این قبیل خدمات دسترسی دارند. چنین رویکردی در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز وجود دارد و از سالها قبل ارائه این قبیل خدمات به عنوان وظایف حاکمیت و مشخصاً دولت در این قانون تعریف شده است. به نظر میرسد در چنین شرایطی میتوان امید داشت ماجرای پردردسر و نادرست پرداخت یارانه نقدی که طی سالهای اخیر به دل مشغولی بزرگ دولتها و دغدغه اصلی بسیاری از افراد جامعه تبدیل شده است، به شیوه صحیحی حل و فصل شود.