سخت گیری های ناعادلانه و ظالمانه نظام سرمایه داری در قرن 19 از اندیشه بنیان گذاران آن ناشی می شود «دنیای اقتصادی آنها دنیای کشمکش و منازعه است. در این عرصه عده زیادی محکوم به شکست می شده اند و در این میدان امیدی وجود نداشته که بتوان نسبت به آنها که دچار سرنوشت شوم می شوند کمکی کرد. ریکاردو صریحا می گوید که در این مورد نمی توان کاری انجام داد و حتی به صراحت تمام این طور اظهار نظرمی کند که قانون جاذبه در عالم مثل نوسان بازار می باشد که نمی توان آن قانون را تغییر داد و بنابراین نمی توان در بهبود آنها که ضعیف و ناتوان هستند قدم های موثری برداشت. از این رو ،ریکاردو سرنوشت مردم عادی و این طبقه عظیم را تسلیم نوسان بازار می کند.و هیچ رحم و شفقتی را اجازه نمی دهد که در میدان رقابت اقتصادی قدم گذارد.» پیدایش افکار داروینیسم اجتماعی و انتخاب طبیعی(انتخاب قویترین ها و تقویت اوصاف و صفات آنها و در نتیجه دوام قویترین ها و نابودی ضعیف ها در عرصه رقابت ) به قرن 19 انگلستان و مفسر آن هربرت اسپنسر (Herbert Spencer) برمی گردد، اوبقای انسب(Survival of the fittest) را به عنوان یک اصل در زندگی انسان به کار می برد، و تمام صدقات و اعمال خیر را از آن جهت که مخالف مسابقه ضعفا در تنازع بقا بود محکوم می کرد(گالبرایت،1340: 60-55). با بروز ناآرامی ها و اعتراضات مکرر تجدید نظرهایی در نظام اقتصادی سرمایه داری انجام شد و آنرا به سوی سرمایه داری دخالت گرا و اقتصاد مختلط کشانید، و سرمایه داری خصلت اجتماعی گرفت. شکست اقتصاد لیبرالیستی قرن 19 و اصلاحات آن نشانگر نیاز به برابری فرصت ها و انتخاب آزاد در کنار عدالت توزیعی است(ژید،1370: 1: 270).
موضوع عدالت امری فراگیر در بیشتر زمان ها و مکان ها بوده است. درغرب قدیم افلاطون چیستی عدالت را به چالش کشیده است. ارسطو تقسیمات هشتگانه ای از عدالت مطرح کرده است. آکوئیناس به ستایش صلح و عدالت پرداخته است. درعصر جدید هابز با طرح عدالت قانونی، هیوم با دلایل پناه جویی به عدالت، کانت با عدالت به مثابه قاعده عام، دورکین با تلفیق نگرش سوسیالیستی ولیبرال(برابری درکیفیت برخورد و تساوی در منابع)، ناگل(برابری اقتصادی)، اسگنلون (برابری کلی)، فریدمن با شعار آزادی انتخاب، هایک با سراب عدالت، نوزیک با طرح نظریه استحقاق(برابری در حقوق)، و بوکانان(تساوی در برخورد سیاسی و قانونی)، مارکس با حذف طبقات اجتماعی، رالز با آزادی برابر، قاعده بیشینه سازی کمینه ها و برابری در توزیع فرصت های اولیه...هر یک به گونه ای عدالت را مورد بررسی قرار داده اند. و چیزی را مسئله محوری اجتماعی به شمار می آورند(دادگر،1383: 136) . سن به موضوع متغیر کانونی در مبحث عدالت می پردازد. و به طور کلی مبحث عدالت در مغرب زمین معرکه آرا و عقاید بوده است. این نظریات ابتدا در فلسفه مطرح شده است و سپس در سایر علوم از جمله اقتصاد گسترش یافته است.
اولین منتقدین نظام سرمایه داری در قرن هجدهم انتقادات خود را متوجه شمال صنعتی انگلستان می کردند، که با وجود پدیده ماشینیسم تعداد اندکی سرمایه دار در مقابل فقرای فراوان وجود داشت. سخت گیری های ناعادلانه و ظالمانه نظام سرمایه داری در قرن 19 از اندیشه بنیان گذاران آن ناشی می شود. «دنیای اقتصادی آنها دنیای کشمکش و منازعه است. در این عرصه عده زیادی محکوم به شکست می شده اند و در این میدان امیدی وجود نداشته که بتوان نسبت به آنها که دچار سرنوشت شوم می شوند کمکی کرد. ریکاردو صریحا می گوید که در این مورد نمی توان کاری انجام داد و حتی به صراحت تمام این طور اظهار نظر می کند که قانون جاذبه در عالم مثل نوسان بازار می باشد که نمی توان آن قانون را تغییر داد و بنابراین نمی توان در بهبود آنها که ضعیف و ناتوان هستند قدم های موثری برداشت. از این رو، ریکاردو سرنوشت مردم عادی و این طبقه عظیم راتسلیم نوسان بازار می کند. و هیچ رحم و شفقتی را اجازه نمی دهد که در میدان رقابت اقتصادی قدم گذارد»(گالبرایت،1340: 55). پیدایش افکار داروینیسم اجتماعی و انتخاب طبیعی(انتخاب قویترین ها و تقویت اوصاف و صفات آنها و در نتیجه دوام قویترین ها و نابودی ضعیف ها در عرصه رقابت) به قرن 19 انگلستان و مفسر آن هربرت اسپنسر (Herbert Spencer) برمی گردد، او بقای انسب(Survival of the fittest)را به عنوان یک اصل در زندگی انسان به کار می برد، و تمام صدقات و اعمال خیر را از آن جهت که مخالف مسابقه ضعفا در تنازع بقا بود محکوم می کرد(گالبرایت،1340: 55-60).
با بروز ناآرامی ها و اعتراضات مکرر تجدید نظرهایی در نظام اقتصادی سرمایه داری انجام شد و اینجا بود که سوسیالیسم اصلاحاتی را پیشنهاد می کرد. به تدریج سرمایه داری به سوی سرمایه داری دخالت گرا و اقتصاد مختلط باخصلت اجتماعی سوق یافت. با شکست اقتصاد لیبرالیستی قرن 19 و اصلاحات آن، برابری فرصت ها در کنار عدالت توزیعی اهمیت یافته و در کانون توجهات قرار گرفته است، همچنین ارائه راهکارهایی برای تحقق عدالت تا زمان حاضر به صورت یک معمای مشکل درآمده است.