معیار مطلوبیت گرایان بر پایه مطلوبیت گرایی فردی و فایده گرایی بوده است. و آثار سیاست توزیع مجدد بهینه، مشتق از تابع رفاه اجتماعی افراد بوده است در حالی که طبق نظربرخی متفکران توزیع مجدد درآمد مستقل از رجحان ها و سلایق و مطلوبیت های افراد می باشد که به نظریات غیر فردگرایانه معروف است(روزن،1378: 254).
به طور نمونه افلاطون بنا به قول فر (Fair) معتقد بود که توزیع مناسب درآمد در جامعه ای محقق شده است که در آن نسبت درآمد ثروتمندترین فرد به فقیرترین فرد از ۴بیشتر نباشد(روزن،1378: 254).
برخی متفکرین معتقد به توزیع کاملا برابر درآمد به عنوان اصل اولی هستند.با توجه به جعبه اجورث، توزیع اولیه کالاها یا نهاده ها وقتی عادلانه است که نقطه توزیع اولیه درست وسط جعبه اجورث باشد، و در توزیع مجدد کالاها یا نهاده ها سهم افراد مساوی باشد(صدر،۱۳۷۴: ۳۱۷). مهمترین متفکر این گروه مارکس و طرفداران او می باشند.
توبین اعتقاد دارد که کالاها و خدمات خاصی باید به تساوی توزیع شود. و تساوی گرایی کالایی(Commodity Egalitarianism) را مطرح می کند، مانند تساوی در توزیع برخی کالاها در زمان جنگ ،یا تساوی در حق رای، یا تساوی در توزیع آموزش ابتدایی یا برخی خدمات بهداشتی (روزن،1378: 255).
تعالیم اسلامی هر چند بر همیاری و حمایت انسان ها از یکدیگر و توازن اجتماعی تاکید دارد، اما به این نظریات انطباق و سازگاری چندانی ندارد.