آرمان عدالت

علمی- پژوهشی- اجتماعی- خبری

آرمان عدالت

علمی- پژوهشی- اجتماعی- خبری

برخی تدابیر اسلام در جهت توزیع عادلانه درآمد(1)

هر چند رعایت توازن و برابری(معیار جمع گرایی اخلاقی) اهمیت فراوان دارد، و در حقوق اولیه، ثروت های عمومی و فرصت ها پسندیده است، اما بنا به عقل و نقل (نحل:71) باید استحقاق ها رعایت شود، اسلام طبیعی بودن اختلاف افراد در ثروت و مالکیت را می پذیرد، اما نه اختلاف شدیدی را که منجر به فقر طبقه دیگر شود، زیرا اختلاف فاحش طبقاتی جز با ظلم و استثمار ممکن نیست. اما مانند جامعه سوسیالیستی تفاوت طبقات را به کلی محکوم نمی کند(مطهری،1363: 229).

قوانین توزیعی اسلام در راستای اصلاح، تعدیل، و تقویت سه بازار سرمایه مالی، فیزیکی و انسانی است. در جهت تقویت بازار سرمایه انسانی، اسلام بر گسترش روابط حقوقی کار و دستمزد عادلانه تاکید دارد. در راستای تعدیل بازار سرمایه نقدی(مالی)، اسلام با تحریم  ربا  وارد عرصه شده است. علاوه بر سه اقدام فوق در مرحله چهارم، اسلام با وضع احکامی به نفع فقرا  ومحرومان دست دولت را در دخالت در اقتصاد و کمک به اقشار آسیب پذیر از طریق گرفتن مالیات های مختلف از ثروتمندان و پرداخت به محرومان بازگذاشته است، به طوری که در این مرحله ، اسلام رقابت افراد وگروه هایی را که در بازارهای سرمایه ای فوق عمل می کنند تبدیل به رقابت عادلانه در کسب درآمد می کند.

Inflation in iran

As promised, from time to time, the blog looks like social considerations to be fair or unfair. The subject of inflation is a subject with many challenges among scientists, especially the science of economics. Even some economists see inflation as a condition for economic growth. But everybody agrees that high inflation is anti-economic. In the current situation of a country with relatively high inflation, this is considered unfair in these areas:

1.The fact that a sharp inflation will reduce the growth of social, and it will be harder to feed the middle classes and deprive them of social growth.

2.The wealthy have a lot of solid property (such as land, buildings, etc.), while the poor do not have these assets; in inflationary conditions, as property is steadily growing, inflation is also in the interest of the rich people.

3.High inflation for wage-earners with high fixed salaries is a huge loss because their salaries are paid through annual contracts and are not usually adjusted according to inflation over the years. Therefore, the real wages of them are reduced and they suffer from high inflation.

It seems that in every way it is necessary to control this dilemma. In general, economists believe that inflation is a tax that the government takes from the poor and pays to the rich. Of course, considering the importance of this issue, consideration of the dimensions of this issue will continue in the subsequent notes.

عدالت در اندیشه شهید مطهری(3)

برخی اندیشمندان به حقوق طبیعی (Natural Laws) توجه ویژه ای دارند. خواست خداوند و انسان و وجود غایت در خلقت انسان منابع اصلی شناخت عدالت دینی هستند، و هیچ عنصر اعتباری مثل ثروت، قدرت و...قیدی بر این نظریه نیست(خاندوزی،1383: 151). عدالت اجتماعی جایگاه به حق و طبیعی افراد، و مترادف با وضع سلامت نظام اقتصادی است. به نظر این گروه، مشخصه نظام سالم و عادلانه، استقلال و رشد ثروت در آن است. برای رسیدن به این هدف دو معیار بیان شده است:1. فرصت بکارگیری استعدادها و استفاده از ثروت های عمومی برای همه یکسان باشد.2.مالکیت خصوصی محترم شمرده شود(مطهری ،1363: 241).

قاعده اخلاقی در واقع مسیر ساخت نظام اسلامی را معین می نماید. قاعده اخلاقی مهم ایشان جمع آبادی دنیا و آخرت است، توجه این رویکرد به رشد و پیشرفت مادی بیش از سایر نگرش ها است، و به اخلاق دنیاسازانه توجه دارد. با این که در عین حال دنیا پرستی، پول پرستی و هواپرستی را نفی می کند(مطهری،1363: 17) این رویکرد، اهداف عدالت خواهانه را به گونه ای پیگیری می کند که با رشد تعارض نداشته باشد.

در نقد نظریه حقوق طبیعی شهید مطهری می توان  گفت که نگرانی های توازن ثروت و محرومیت ستیزی در این دیدگاه کمتر دیده می شود. با این حال زمینه رشد اقتصادی را مدنظر دارد.

عدالت در اندیشه شهید مطهری(2)

شهید مطهری با الهام از «فاستبقوا بالخیرات» میدان فعالیت اقتصادی را به میدان مسابقه تشبیه می نماید که همه افراد حق فطری شرکت در آن را دارند، و بسته به استعداد و تلاش خود بهره می برند(صدر، ۱۳۷۴: ۳۳۱و۳۳۲). از نظر شهید مطهری، مقتضای عدالت آن است که تفاوت هایی که در جامعه است تابع استعدادها و لیاقت ها باشد، و فرق نگذاشتن بین با استعداد و بی استعداد در واقع عین ظلم است. مقتضای عدالت این است که هر چیز در جای مناسبش قرار گیرد، «العدل یضع الامور مواضعها». مطابق دستور اسلام از نظر امکانات همه باید مانند دندانه های شانه«کاسنان المشط» مساوی باشند، اما از نظر کسب امتیازات، مصداق «قل هل یستوی الذین یعلمون والذین لایعلمون»باشند (مطهری، مرتضی، بیست گفتار، انتشارات صدرا ،پنجم، ۱۳۵۸، ص ۱۰۹-۱۱۵)

این رویکرد به نظام سازی عقلانی می پردازد، و متن محوری کمتری دارد. با استناد به آیه قسط (حدید:۲۵) عدالت اجتماعی را هدف اصلی انبیا ذکر می نماید. و آنرا پایه فلسفه حقوق اجتماعی می شمارد. این نگرش محتوایی استحقاق گرایانه دارد، به عبارت دیگر عدالت یعنی رعایت برابری در زمینه استحقاق های برابر، و یا رعایت شایستگی ها و اعطای کل ذی حق حقه. به نوعی عدالت با حقوق طبیعی عجین است و رقابت عادلانه را تایید می کند(ادامه دارد)

فیلم عدالت(5): منطقه محروم رودبار کرمان

در این فیلم پنج دقیقه ای یکی از مناطق محروم کشور به نمایش درآمده است. فکرش را هم نمی توان کرد که در کشور ما که با هدف استقرار عدالت، انقلاب اسلامی شده است، بعد از 40 سال از انقلاب چنین نقاطی وجود دارد. این گونه فیلم ها وظیفه همه ما را افزایش می دهد، به خصوص ثروتمندان و افرادی که توانایی کمک دارند. سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مَنقَلَبٍ ینقَلِبونَ. برای مشاهده روی لینک روبرو کلیک کنید. مناطق محروم ایران

عدالت در اندیشه شهید مطهری(1)

شهید مطهری در کتاب عدل الهی سه تعریف از عدالت بیان می کند:

۱. عدالت به معنای رعایت تناسب که مفهوم مخالف آن بی تناسبی است. مانند تناسب سیاست های مختلف اقتصادی یا وجود توازن در بخش های مختلف اقتصادی در جامعه. مفهوم «اقتصاد» در معارف اسلامی به معنای رعایت اعتدال و دوری از افراط و تفریط به همین تعریف اشاره دارد. مثلا در صدر اسلام در کنار سیاست های افزایش تقاضا مثل تشویق انفاق و توزیع غنایم به سیاست های افزایش عرضه مثل سوادآموزی و توزیع زمین های بنی نضیر و ...توجه می شد.

۲. رعایت مساوات بین افراد با وجود استحقاق های مساوی، که مفهوم مخالف آن تبعیض است. سیاست های توزیع درآمد مشمول این تعریف می شود. از مصادیق این نوع عدالت در صدر اسلام تامین هزینه زندگی خانوارهای مسلمان و غیر مسلمان در حد کفایت بود.

۳. رعایت حق و اعطای پاداش بر اساس حق شرکت کنندگان در یک فعالیت، و به فرمایش امام علی (ع) «اعطاء کل ذی حق حقه».که تعبیر مخالف آن ظلم است. در واقع این تعریف بیان کننده عدالت اجتماعی است.

از نظر شهید مطهری انسان از حقوق فطری و شرعی برخودار است، به طوری که از نظر حقوق فطری، به حکم انسان بودن، هر فردی حتی فقیران در منابع طبیعی این حق را به صورت بالقوه دارند(بقره:۲۹، اسراء: ۲۶، معارج: ۲۴). و از نظر حقوق شرعی در صورت ادای تکالیف و مسوولیت ها انسان می تواند از حقوق بالفعل در کسب مالکیت و... بهره مند شود. احکام مربوط به مالکیت، توزیع درآمد عواملی، توزیع مجدد درآمدها و... برای تعیین این حقوق بالفعل تدوین شده اند. از آنجا که حقوق فطری و شرعی از جانب خداوند است، بین آنها هماهنگی کامل وجود دارد. حق و تکلیف در اسلام همراهی کاملی با هم دارند، امام علی (ع) می فرماید:«لا یجری لاحد الا جری علیه و لا یجری علیه الا جری له، حقی برای کسی نیست مگر آن که حقی بر عهده اش است، و حقی به عهده کسی نیست، مگر این که به نفع او هم هست.» (صدر، 1374: 330-325 ). (ادامه دارد)

ابزارهای توزیع مجدد درآمد در اقتصاد اسلامی

1. انتقال بین افراد که سه نوع است: 
1.1. انتقال از راه ارث
1.2. انتقال اجباری: خمس(بخش سهم سادات)، زکات، خراج، جزیه، فدیه، کفارات، نذورات که به عین اموال افراد تعلق می گیرد، و تا زمانی که افراد آنها را نپردازند، حق تصرف در اموال خود را ندارند. بیشینه آن 20 درصد، و کمینه آن 5/2 در صد است.
1.3. انتقال اختیاری: انفاق
2. پرداخت های انتقالی دولت
دولت و ولی امر اسلامی بر بخش وسیعی از منابع جامعه مالکیت دارد، که شامل خمس(بخش سهم امام) و انفال و مالیات های اوضاع اضطراری می باشد. طبق نظر مشهور فقها، حکومت اسلامی مالکیت مباحات عامة را به عهده ندارد، و نقش نظارتی دارد، و در مواردی که این منابع به خطر افتد می تواند مانع استفاده نادرست از آنها شود(عیوضلو، 1381، صص99-100 )

فیلم عدالت(4): عدالت در اندیشه الهی قمشه ای

در این فیلم ده دقیقه ای دکتر الهی قمشه ای درباره اهمیت عدالت در اسلام صحبت می کند و از آن به عنوان هدف اصلی ارسال پیامبران نام می برد. هدفی که البته باید با اختیار انسانها دنبال شود و عدالت ورزی همراه با اختیار بشری همراه باشد. برای مشاهده روی لینک روبرو کلیک کنید. عدالت در اندیشه دکتر الهی قمشه ای

Some levels and dimensions of poverty

Poverty has been considered by various scholars in various aspects, and has raised the following levels:

1. Lack of basic needs: The most common approach to defining poverty is to identify basic human needs. The most important nutritional requirements are the food needed to get a level of energy. The lowest and most important level of poverty is food poverty. Subsequently, deprivation is provided for other needs such as clothing, housing, health and education.

2. Absolute and Relative Poverty: Absolute Poverty is defined as the continuation of survival or the minimum of life. A set of goods and services that is essential for the life of a family, and the boundary between poor and non-poor is considered. The relative poverty of a person's income is lower than the average income of the community (Schiller, 2001: 16-17). Relative poverty is a contractual concept and has different definitions in different societies.

3. Human PovertyThis type of poverty, which is characterized by the Human Poverty Index (HPI), is based on the degree of deprivation of the community in three basic areas of life, namely life expectancy, knowledge and awareness, and acceptable living standards.

4. Deprivation of capabilities. In this view, poverty is not just a low income, and it is referred to as deprivation of basic capabilities. Poverty-based programs are attempting to reduce or eliminate the underlying causes of poverty. The development of general education, health care and, in other words, the promotion of quality of life through the improvement of human development indicators have been suggested as the best solutions in this regard.

It should be noted that poverty has been considered by the thinkers in quantitative and qualitative terms. One of the main signs of realizing social justice is the elimination of various types of poverty. A serious question about our country is which of these levels of poverty there is more in the country? Should the fight be a priority of a particular type? Where should you start?

عدالت در اندیشه شهید صدر(7): معیارهای توزیعی

طبق اندیشه دینی هستی مبدئی مشخص دارد و با وجود قوانینی معین و اصول عادلانه تکوینی به سوی هدفی معین در حرکت است، از آنجا که حرکت طبیعت تصادفی نیست، سازگار با آن انسان قادر است اصول معینی در زندگانی خویش جاری کند.

۱.با توجه به توصیه اسلام به برادری مومنین (انما المو منون اخوه)برخورد انسان ها از حالت جنگ به همگرایی سوق می یابد.

۲. اسلام بر خلاف سرمایه داری نسبت به وجود قله های ثروت در جامعه حساس است، و فاصله های طبقاتی شدید را نمی پذیرد. به عبارت دیگر اسلام به نتایج سیاست های توزیعی نیز اهمیت می دهد(دادگر،۱۳۸۳: ۱۴۳).

۳.برابری در فرصت ها ،امکانات و منابع. ثروت های طبیعی و نهادهای تولید باید بر اساس معیار های عادلانه در بین همه افراد جامعه توزیع شود، چرا که افراد جامعه حق یکسان در بهره مندی از ثروت های طبیعی جامعه دارند. اسلام بر خلاف سرمایه داری، تنها به توزیع مجدد محصول نظر ندارد، بلکه با توجه به توزیع قبل از تولید به توزیع عوامل تولید (زمین، مواد اولیه،وسایل کار) نیز توجه دارد(صدر،۱۳۵۷: ۲: ۳۲۳)اسلام در درجه اول با وضع مالکیت خصوصی به نیازهای مادی انسان پاسخ گفته است. با توسعه روابط انسانی و اجتماعی، اسلام نیازمندی های عمومی را با مالکیت عمومی ثروت های جامعه پاسخ گفته است، و سرانجام در موارد عدم امکان مالکیت خصوصی و اختلال در تعادل عمومی، مالکیت دولتی را جهت برقراری تعادل عمومی پذیرفته است(صدر،۱۳۵۷: ۶۸- ۷۰).

4. نفی فقر مطلق و تاکید بر تامین حداقل نیازهای اساسی: اسلام نه تنها فقر مطلق را نفی می کند، بلکه با فقر نسبی نیز مقابله می کند، و مطابق نظرات متعالی آن نباید ثروت جامعه در دست عده کمی تمرکز یابد، بلکه با تاکید بر حوزه های مالکیت عمومی و دولتی ضمانت اجتماعی را تامین می نماید.

۵. برابری در برابر قانون: آیات و روایات دلالت دارد که ثروت و قدرت سبب ایجاد منزلت و حقوق نامساوی نمی شود، و ثروتمند و فقیر در برابر قانون برابر هستند.

۶. مبارزه بافقر نسبی و ایجاد رفاه نسبی: از آنجا که اسلام اختلاف شدید طبقاتی را نفی می کند، با استفاده از تکافل عام و توازن اجتماعی با فقر نسبی نیز مبارزه می کند، و دولت اسلامی موظف است تا رسیدن به رفاه نسبی در جامعه، از فقرا  حمایت کند.

۷.  ایجاد محدودیت در سقف ثروت: در اسلام جهت برقراری عدالتی پایدار، سطح ثروت ثروتمندان به یک حد متعارف و عادلانه محدود شده است، و پذیرش عدالت و برابری در برخی شرایط نمی تواند توجیه کننده نابرابری در شرایط دیگر باشد. به عبارت دیگر عدالت و برابری هدف است و نه ابزار(دادگر،۱۳۸۳: ۱۴۶).