ت- ب- وظیفه حکومت
اقتصاددانان بخش عمومی اذعان دارند که ارزش های اجتماعی ممکن است لازم بداند که دولت در زمینه توزیع درآمد و ثروت که از نظام بازار و از انتقال حقوق مالکیت از راه ارث بدست می آید، تعدیلاتی را اعمال نماید. و این تعدیل ها را که در جهت انطباق درآمد و ثروت با آنچه که از نظر جامعه وضع مناسب یا عادلانه توزیع تلقی می گردد، در حیطه وظیفه توزیعی دولت قرار می دهند(ماسگریو،۱۳۷۲ :۶و۷).
دولت اسلامی در مواردی باهدف پر کردن شکاف درآمدی بین اقشار اجتماعی در اقتصاد دخالت می کند. در این رابطه بیشتر سیاست های اسلام سیاست های درآمدی و مالی است که طی آن دولت بیشتر درآمد خود را از ثروتمندان کسب می کند(از طریق وضع مالیات بر آنها) و بیشتر هزینه های خود را صرف رفاه محرومان می کند.
در جانب درآمدها اسلام چهار مالیات شرعی را بیشتر از ثروتمندان می گیرد:
اول- زکات . به نظر می رسد احکام زکات معلول رفع فقر از جامعه است. موارد هشتگانه مصرف زکات(توبه:۱۰)بیشتر به طبقات پایین جامعه تعلق می گیرد(حر عاملی،۱۴۱۲ :۹/ ۱۷۵ - ۱۰۸)حتی در زکات فطره که مالیات ثابت سرانه ای است، در صورتی پرداخت آن واجب است که فرد قادر به تامین مخارج سال خود باشد(همان:۱۵/ ۱۲۶)
دوم – خمس (ادامه دارد).