رسول خدا(ص) همه مسلمانان را در بهره گیری از انفال مساوی قرار داد، و در مورد برخی از انفال مثل ارث کسانی که وارث نداشتند، و غنیمت هایی که بدون اذن امام گرفته می شد، پیامبر اسلام (ص)آنها را بین یاران خود تقسیم می کرد و بیشتر به نیازمندان می داد. درباره غنایم جنگی نیز پیامبر اکرم سهم افراد شرکت کننده در جنگ را مساوی در نظر می گرفت(مجلسی، ۱۴۰۳: ۱۹/ ۲۶۹و ۲۷۰)، از طرفی نیز چون بیشتر جنگجویان افراد فقیر یا متوسط جامعه بودند،بیشتر غنایم نصیب آنها می شد.
دولت باید سیاست استفاده از درآمدها را متوجه اقشار آسیب پذیر نماید و آنرا در جهت ایجاد اشتغال، و یا کمک های بلاعوض به محرومان قرار دهد، پیامبر (ص) فرمود:«آنکه خدا او را مسوول امور مسلمانان کرده است، اما به نیاز آنها بی توجهی نماید، خدا نیز به فقر و نیاز او توجهی نخواهد کرد.»(ابی داوود،بی تا:۲/ ۱۲۲) در صدر اسلام بلال از جانب رسول خدا(ص) وظیفه داشت به وضع فقرا رسیدگی کند(صدر، ۱۳۷۴: ۷۲)بلال برای دستگیری نیازمندان ماموریت داشت تا لباس و غذا برای آنها فراهم آورد، او حتی مامور بود که در صورت نداشتن بودجه قرض کند و به مصرف بینوایان برساند، این ماموریت پس از رحلت پیامبر اسلام(ص)، از جانب حضرت زهرا(س) به بلال سپرده شد و امام حسن(ع) نیز همین رویه را ادامه داد(کتانی،ج ا: 441- 442). امام علی (ع) در نامه به ابن عباس فرماندار مکه می نویسد:«اموالی که نزد تو جمع شده و مربوط به خداست، در مصرف آنها دقت کن، و آنرا صرف عیالمندان و گرسنگان نما به طوری که صحیح به دست نیازمندان برسد، و مازاد آنها را نزد ما فرست تا بین آنان که اینجا هستند تقسیم کنیم.» (نهج البلاغه،نامه ۶۷) خود حضرت در طول دوران خلافتش از بیت المال وجهی را به خود اختصاص نداد.(ابوعبید،1388: 383- 386)
صاحب کتاب «بدائع الصنائع» تهیه داروی فقرا و بیماران و درمان آنها، تهیه کفن مردگان بدون مال، هزینه کودکان بی سرپرست، هزینه ناتوانان از کار و… را از بیت المال می داند.(الکاسانی،بی تا: ۹۶). باملاحظه موارد فوق روشن می شود که در اسلام به تامین سخاوتمندانه و آبرومندانه نیازمندان تاکید ویژه ای شده است.
ثمرات محو فقر فراوان است که می توان به این موارد اشاره نمود: حیات جسمی (انما بنی الجسد علی الخبز). تامین حیات فکری (ان الفقر مدهشه للعقل). تامین حیات اعتقادی(ان الفقر منقصه للدین). فرصت رشد معنوی و ادای واجبات(لولاالخبز ما صلینا). کرامت یافتن و خروج از انزوای اجتماعی(الفقیر لا یسمع کلامه)(حکیمی،1367: 3: 239). در سطح جامعه تحقق قسط سبب افزایش رفاه و خشنودی همگانی، کاهش جرایم و ناهنجاری ها، تقویت انسجام ملی، برقراری عوطف انسانی، و زمینه ساز تخلق به اخلاق الهی می شود