آرمان عدالت

علمی- پژوهشی- اجتماعی- خبری

آرمان عدالت

علمی- پژوهشی- اجتماعی- خبری

داستان عدالت(۲): یادمان باشد ما مستحق تریم.

زنی موهایش کم‌وبیش سفید بود. در بیرون میوه‌فروشی زل زده بود به مردمی که میوه می‌خریدند. شاگرد میوه‌فروش تندتند پاکت‌های میوه را داخل ماشین مشتری‌ها می‌گذاشت و انعام می‌گرفت. زن باخودش فکر می‌کرد چه می‌شد اگر او هم می‌توانست میوه بخرد و ببرد خانه…رفت نزدیک‌تر… چشمش افتاد به جعبۀ چوبی بیرون مغازه که میوه‌های خراب و گندیده داخلش بود. با خودش فکر کرد...چه خوبه سالم ترهایش را ببرد خانه. می‌توانست قسمت‌های خراب میوه‌ها را جدا کند و بقیه را بدهد به بچه‌هایش. هم اسراف نمی‌شد و هم بچه‌ها شاد می‌شدند. برق خوشحالی توی چشمانش دوید. دیگر سردش نبود! زن رفت جلو نشست پای جعبۀ میوه. تا دستش را برد داخل جعبه، شاگرد میوه‌فروش گفت: «دست نزن! بدو برو دنبال کارت!». زن زود بلند شد...خجالت کشید. چند تا از مشتری‌ها نگاهش کردند. صورتش را زیر دست‌هایش پنهان کرد. دوباره سردش شد! راهش را کشید و رفت...چند قدم بیشتر دور نشده بود که کسی صدایش زد: «مادر جان… مادر جان!» زن ایستاد. برگشت و به دختر جوانی نگاه کرد که او را صدا زده بود. دختر لبخندی زد و گفت: «اینها را برای شما گرفتم!» سه تا پلاستیک دستش بود پر از میوه…موز و پرتقال و انار. زن گفت:«دستت درد نکنه دخترم... من مستحق نیستم!». دختر پاسخ داد: «اما من مستحقم مادر !!!»
خداوند حقی را برای نیازمندان در اموالمان قرار داده است آیا این حق را به صاحبان حق رسانده ایم؟ما مستحق تر از نیازمندان به پذیرش کمک توسط آنها هستیم. البته جامعه نباید اجازه دهد که آبروی فردی این گونه برود و سپس به درد و دادش برسد. شناخت مستحقان واقعی هنری است که جامعه باید تشخیص دهد.
آ. فرهمندمنش
محمدرضا آرمان مهر

عدالت و سفته بازی

هموطنان عزیزمان این روزها در حال و هوای خاصی هستند. موج تورم کم‌سابقه یک سال اخیر و بدتر از آن، تغییر مداوم قیمت‌های نسبی همه را دچار سردرگمی کرده‌ است. خیلی از ما دائم در این فکر و خیال هستیم که ای کاش وقتی سکه بالا رفته بود، آن را می‌فروختیم و ملک می‌خریدیم بعد ملک را می‌فروختیم خودرو می‌خریدیم بعد دوباره.... اما واقعیت این است که این وضعیت جز اتلاف منابع و انرژی و نیروی خلّاقانه مردم ثمری ندارد. در این وضعیت، تولید و سرمایه‌گذاری صورت نمی‌گیرد، در نتیجه ثروتی خلق نمی‌شود و در نهایت کل مردم فقیرتر می‌شوند، یعنی بی عدالتی گسترش می یابد. سفته‌بازی به معنی خرید و فروش دارایی با هدف سودآوری (اعم از سهام، ارز، طلا، ملک و...) در مجموع کاری زیان‌بار است و اگر جمع خالص آن منفی نباشد، در بهترین حالت یک «بازی با جمع صفر» (zero sum game) است. اما به طور کلی، نتیجه خالص سفته‌بازی، ضرر است. (واضح است که فعالیت واسطه‌گری عواملی مثل بنگاه‌های املاک، طلافروشان، دلارفروشان و... مادامی که نقش واسطه‌ای و خدماتی را ایفا می‌کنند، و ارزش افزوده ایجاد می کنند یک فعالیت مفید و خارج از تعریف سفته‌بازی است). البته هریک از ما مثال‌هایی از افرادی که از این روش‌ها به ثروت‌های افسانه‌ای رسیده‌اند، سراغ داریم؛‌ اما واقعیت این است که این افراد یا دارای رانت خبری و اطلاعاتی بوده‌اند یا خوش‌شانس. در مقابل عده زیادی نیز بوده‌اند که ضررهای هنگفتی کرده‌اند و معمولا اسمی از این افراد برده نمی‌شود. به این معنی که هر سودی که در این وضعیت نصیب کسی شده است به قیمت ضرری بوده که نصیب شخص دیگری شده‌ است. در سفته‌بازی نمی‌توان نیت خیر داشت. کسی که سکه‌هایش را با هدف سفته‌بازی می‌فروشد، آرزویش این است که دوباره ارزان شود و سود کند، و این آرزو تلویحا به معنی آرزوی ضرر برای طرف مقابل است.

مبادلات سالم اقتصادی بر پایه یک نیت خیر شکل می‌گیرد. مثلا وقتی کالایی را به خریدار می‌فروشیم با این نیت باشد که سود عادلانه ای کسب کنیم و با این نیت ضمنی که خریدار نیز از کالای خریداری شده منتفع و راضی باشد. یا وقتی سوار تاکسی می‌شویم هدفمان این است که سالم و به موقع به مقصد برسیم. راننده تاکسی هم هدفش دریافت کرایه خود است. اصطلاحا در اقتصاد، مبادلات سالم «برد-برد» (win-win) هستند. توصیه این است که  اگر طلا و سایر دارایی‌ها می‌خریم با این هدف باشد که ارزش دارایی‌مان را در برابر تورم حفظ کنیم، نه با این امید که پول ملّی روز به روز بی‌ارزش‌تر شود. همگی به خاطر داریم که در سال 67 که قطعنامه پذیرفته شد، بسیاری افراد سکته کردند. برای سالیان دراز وضعیت این افراد از دید عامه مردم نفرت‌انگیز و مایه تمسخر بود، اما اکنون در چه وضعیتی هستیم؟سخن آخر تمسک به کلام الهی است که: «همانا انسان‌ها در حال ضرر هستند. جز آنان که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند و توصیه به حق کردند و توصیه به صبر نمودند.» روشن است که معاملات سالم، بدون انگیزه سفته بازی، عدالت اقتصادی را در سطح جامعه گسترش خواهد داد.

مهدی نصرتی

محمدرضا آرمان مهر

شعر عدالت(۲): آی آقا، سفره خالی می خری؟

در بین شعرای معاصر ایران، نام زنده یاد قیصر امین پور می درخشد. اشعار وی بیانگر دردهای عمیق اجتماعی است. شعر زیر حکایت بسیاری از مردمان روزگار ماست که دردمندانه به تصویر کشیده شده است. این بیتش را هم یادآور می شویم: و قاف حرف آخر عشق است، آنجا که نام کوچک من آغاز می‌شود...

یاد دارم یک غروب سرد سرد                          می‌گذشت از کوچه‌مان یک دوره گرد
دوره گردم دار قالی می‌خرم                           دسته دوم، جنس عالی می‌خرم
گر نداری کوزه خالی می‌خرم                         کاسه و ظرف سفالی می‌خرم
اشک در چشمان بابا حلقه بست                    عاقبت آهی زد و بغضش شکست
اول سال است و نان در خانه نیست                ای خدا شکرت، ولی این زندگی است؟
سوختم، دیدم که بابا پیر بود                          خواهر کوچکترم دلگیر بود
بوی نان تازه هوش از ما ربود                           اتفاقا مادرم هم روزه بود
خم شده آن قامت افراشته                            دست خوش رنگش ترک برداشته
مشکل ما درد نان تنها نبود                             شاید آن لحظه خدا با ما نبود
باز آواز درشت دوره‌گرد                                  پرده اندیشه‌ام را پاره کرد
دوره گردم دار قالی می‌خرم                           دسته دوم جنس عالی می‌خرم
خواهرم بی روسری بیرون دوید                       آی آقا، سفره خالی می‌خری؟؟؟

شاخص های عدالت اقتصادی در اسلام

 در دنیای کنونی«قسط قرآنی» که فراگیرترین گونه عدالت است مهجور مانده است. نمی توان با وجود فقر اجتماعی دم از عدالت زد «لو عدل فی الناس لاستغنوا»(حکیمی، 1369 :27). در این راستا، دو شاخص مهم عدالت، رفع فقر و تکاثر(سرمایه داری) است. تکاثر و فقر، زندگی انسان را از استواری ساقط می نماید(حکیمی، 1381 :22). جامعه ای که فقر و تکاثر را نداشته باشد یا کمتر داشته باشد به عدالت اقتصادی نزدیک تر خواهد بود. طرح کلی اسلام، مبارزه با تکاثر و فقر مصرفی است، تکاثر به عنوان علت، و فقر به عنوان معلول، تا درسایه مبارزه با این دو، جامعه به عدالت اقتصادی برسد(حکیمی، 1369 :47). این تعبیر که تکاثر و سرمایه داری علت فقر است، ریشه در این موضوع دارد که اگر ثروتمندان حقوق مالی خود را بپردازند، فقر ریشه کن خواهد شد. اگر قله های ثروت از بین برود در کنار آن درّه های فقر پر خواهد شد. در نظرات برخی علما دیده شده است که از راه حلال نمی توان به مال فراوان دست یافت.

متاسفانه در روزگاه کنونی هر دو شاخص عدالت اقتصادی رنگ باخته است. اگر به جامعه خودمان توجه کنیم هم تکاثر و سرمایه داری دیده می شود، هم فقر و نداری. ریشه این موضوع نیز عدم حرکت واقعی به سمت تعالیم انسان ساز و جامعه ساز اسلام است. در بعد فردی و جمعی جامعه از تعالیم قرآنی فاصله دارد. در این شرایط چگونه می توان انتظار داشت که کشور به عدالت برسد. وقتی برای ثروتمند درد فقیر اهمیتی نداشته باشد، چگونه می توان به عدالت امید داشت؟ شاید در این شرایط نقش حکومت برای مصادره اموال متکاثران غاصب اهمیت داشته باشد. به نظر می رسد در شرایط کنونی جامعه ما، بتوان برای جامعه خط تکاثر تعیین کرد و سرمایه دارانی را که حاضر نیستند به راحتی دل از مال خود بکنند، به زور و با مصادره اموال آنها مجبور به تمکین نمود.

محمدرضا آرمان مهر                                                

آیا هرکس سر جای خویش است؟

امام علی(ع) انحطاط و سقوط جوامع و دولت‌ها را در چهار چیز دانسته است که عبارتند از: ضایع کردن اصول و دستورهای اصلی، پرداختن به مسائل فرعی، مقدم داشتن فرومایگان و اراذل و عقب‏ راندن شایستگان و افراد بافضیلت. حال باید پرسید در شرایطی که قرار نگرفتن افراد در جای خود، یکی از مشکلات جدی کشور ماست، آیا هریک از ما در جای خودمان هستیم؟ و اگر نه، چرا؟ بی‌توجهی به شایسته‌سالاری در توزیع امکانات و فرصت‌های شغلی و سیاسی و سپردن کار‌ها به افرادی که دارای شرایط لازم برای انجام آن نیستند و حاشیه‌نشین شدن افراد قابل و کارآمد، ریشه ‌۸۰ درصد مشکلات کشور دانسته شده است.

احراز صلاحیت‌های فردی با ابزارهای قانونی و نیز مراجعه به آرای مردم، از جمله راه‌های نسبی تحقق شایسته سالاری است، ولی مشکل پیچیده‌تر از این است که به این آسانی حل شود. انتصاب مدیران میانی در مجموعه‌های دولتی و وابسته به آن و یا در شرکت‌های خصوصی و نیمه خصوصی که با محدودیت‌های کمتر روبه‌روست، می‌تواند بیشتر در معرض این آسیب باشد. البته این مشکل به حوزه مدیریت نیز محدود نمی‌شود؛ شاید دانشجویی از اجحاف به وی در مصاحبه نالان باشد و یا یک متقاضی کار از روند گزینش نیروی کار در اداره یا شرکتی دلگیر. به هر صورت باید هر فرد از خودش شروع کند، اگر بر صندلی تکیه زده که حقش نیست کناره بگیرد. اگر به واسطه تقلّب،پارتی بازی،باندبازی یا رانت طلبی به قدرتی رسیده است، آن را به نفع صاحبان حق ترک گوید. به هر صورت یک مسلمان باید بداند که در مقابل آنچه کرده است مسوول است و باید پاسخگو باشد. برای یک مسلمان مومن رسیدن به رستگاری آخرت بسی والاتر از مقامات چند روزه دنیایی است. پس سه سوال اصلی که هر فرد باید از خود بپرسد این است که: آیا من در جای خودم  هستم؟  اگر در جای خود نیستم، جای من کجاست؟چه راهی وجود دارد تا در جایگاه شایسته ام قرار بگیرم؟
محمدرضا آرمان مهر

تعریف و جایگاه عدالت اقتصادی در اسلام

اندیشمندان تعاریف گوناگونی از عدالت اقتصادی ارائه داده اند. اما زیباترین و بهترین تعریف عدالت را باید در فرمایشات معصومین(ع) جستجو نمود. امام جعفر صادق(ع) در تعریف عدالت می فرماید: «ان الناس یستغنون اذا عدل بینهم؛ اگر دربین مردم به عدالت رفتار شود، همه بی نیاز می شوند» (حکیمی،1380: 345). در واقع، عدالت اقتصادی یعنی رسیدن به زندگی بدون فقر، هرجا که فقر است عدالت نیست(و هر جا که عدالت نیست توحید به شایستگی وجود ندارد). البته باید توجه داشت که عدم فقر ثمره عدالت است، اما عدالت ثمره عدم فقر نیست، برای این که عدالت محقق شود علاوه بر رفع فقر، موارد دیگری نیز باید نمود عینی یابد، مثلا تکاثر و سرمایه داری که زاینده فقر است نیز باید از بین برود، توازن اقتصادی نیز حاکم باشد.
جهت بیان اهمیت توازن و عدالت اقتصادی می توان به آیات شریفه قرآن استناد کرد. به عنوان نمونه در جایی که کلمه "میزان"به کلمه "عدل" اضافه می شود (میزان العدل)، به اهمیت و ضرورت توازن و تعادل اشاره دارد(حکیمی،1380 :565). بین"میزان" و "عدل" رابطه علت و معلولی است، وتنها با تعادل و هم سطحی و توازن مالی و معیشتی است که عدالت تحقق می یابد. اگر همه چیز با میزان معین و در جای خاص خود قرار گیرد عدالت محقق می شود، این امر در امور تکوینی جهان نیز جاری و ساری است. و تکوین برای بشر همواره راهنمای تشریع بوده است.
محمدرضا آرمان مهر

عدالت یا کارایی (رشد)(1)؟

از چالش های اصلی بحث عدالت این است که اولا، آیا امکان تحقق توام رشد و عدالت وجود دارد؟ ثانیا، در صورت منفی بودن جواب سوال قبل، عدالت مقدّم است یا رشد؟
پاسخ اقتصاددانان سرمایه داری به قسمت اول سوال این است که اصولا بحث عدالت اقتصادی یک موضوع هنجاری(دستوری) است که در حیطه علم اقتصاد قرار نمی گیرد، بنابراین لزومی ندارد که اقتصاد درباره امکان تحقق عدالت نظری بدهد. اقتصاد از نظر بیشتر آنان فقط به کارایی می پردازد و دغدغه ای به نام عدالت ندارد. اما در پاسخ به قسمت دوم سوال اقتصاد سرمایه داری و پارادایم نئوکلاسیک حاکم بر آن مقوله رشد را مقدم بر عدالت می داند. به عنوان نمونه کوزنتس معتقد است که در اویل رشد اقتصادی، کشورها با نابرابری توزیع درآمد مواجهند، اما بتدریج با افزایش روند رشد اقتصادی، توزیع درآمد عادلانه خواهد شد(کوزنتس، ۱۳۷۲: ۱۳۱).
اما در اقتصاد اسلامی، اصولا امکان تفکیک گزاره های ارزشی و اثباتی وجود ندارد، از همین رو اولا، امکان تحقق همزمان عدالت و کارایی وجود دارد. و عدالت در ذات خود، کارایی و رشد را به دنبال خواهد آورد. بر همین اساس اگر سیاست گذاران به دنبال سیاست های عادلانه بروند، کارایی و رشد اقتصادی به خودی خود تحقق خواهد یافت. از این رو در اقتصاد اسلامی عدالت مقدم بر رشد و کارایی و دیگر مقوله های اقتصادی است.


دولت و تحقّق عدالت اقتصادی

حدود دخالت دولت در امر عدالت و توزیع درآمد مایه مباحثات و مجادلات فراوانی بوده است. شناخت عوامل و راهکارهای صحیح در راستای حدود سیاست گذاری های دولت بستگی به شناخت معیارها و مبانی نقش توزیعی دولت دارد. وقتی قواعد عدالت بر اساس ترجیحات افراد دنبال شود، قاعده عدالت درون زا خواهد بود، و اگر بر اساس سلایق و ترجیحات دولت پیگیری شود برون زا خواهد بود. به نظر می رسد در مواردی نیاز است که قواعد عدالت به صورت برون زا تدوین شود، به خصوص در زمانی که امکان سواری مجانی از سوی افراد و بخش خصوصی وجود دارد.
 توزیع درآمد یک هدف اقتصادی سیاسی مهم برای دولت است، چراکه علاوه بر متاثرکردن نرخ پس انداز و سرمایه گذاری در بازارهای گوناگون و سایر آثار اقتصادی،از نظر سیاسی، تصمیم گیری در ارتباط با توزیع مناسب درآمد در جلب نظر رای دهندگان اهمیت دارد. از سوی دیگر تصمیمات سیاست های اقتصادی بر توزیع درآمد اثر می نهد. بررسی کامل سیاست های دولت در زمینه توزیع درآمد دشوار و پیچیده است. اگر دولت بخواهدجهت رفع بی عدالتی در جامعه از روش«علاج واقعه قبل از وقوع» استفاده نماید، و به اصطلاح از روش «قبل از وقوع»(Ex-ante)استفاده کند با دشواری های زیادی مواجه خواهد شد. همچنین دولت می تواند از روش های «بعد از وقوع»(Ex-post)در جهت تعدیل درآمدها استفاده برد. توزیع عادلانه درآمد با هر معیاری که باشد باید به صورتی باشد که کمترین صدمه را از نظر کارایی به همراه داشته باشد، البته به نظر می رسد اگر سیاستی به نفع عدالت باشد، در درازمدت کارایی را هم تامین خواهد کرد. روشن است که در در همه جا و از جمله سیاست های توزیعی دولت پیشگیری بهتر و موثرتر از درمان است.
محمدرضا آرمان مهر

داستان عدالت (1): فقر بهتر است یا عطر؟

یک روز از سرِ بی کاری به بچه های کلاس گفتم انشایی بنویسند،
 با این عنوان که "فقر بهتر است یا عطر؟"
قافیه ساختن از سرگرمی هایم بود.
چند نفری از بچه ها نوشتند:"فقر".
آنهایی که از بین علم و ثروت، همیشه علم را انتخاب می کردند.
یکی نوشته بود که:

"فقر خوب است چون چشم و گوش آدم را باز می کند و او را بیدار نگه می دارد. ولی عطر، آدم را بیهوش و مدهوش می کند."

طفلکی ها عادت کرده بودند که مجیز فقر را بگویند، چون نصیبشان شده بود.
فقط یکی از بچه ها نوشته بود: "عطر"
انشایش را هنوز هم دارم. جالب بود
 نوشته بود:

"عطر آن حس هایی از آدم را بیدار می کند که فقر آن ها را خاموش کرده است".

رویای تبت- فریبا وفی

چالش در مصادیق (5): عدالت در شیوه های استخدام

با توجه به این که استخدام دولتی مورد علاقه افراد زیادی است، دولت باید زمینه رقابت سالم را برای استخدام فراهم نماید. از این رو راهکار اجرای عدالت در مواردی مانند استخدام، رقابت است. اما متاسفانه دولت ها در مواردی از این شیوه تخطی می کنند. استخدام‌های رسمی وسیع در ماه‌های پایانی یک دولت، جزو رویکردهایی است که گویا در ماه‌های پایانی دولت به اوج خود ‌می رسد؛ هرچند ایجاد تعهدات بلندمدت برای دولت، اختیاری قانونی است، استخدام در انتهای دولت، در واقع تحمیل تصمیمات هزینه‌زا و تعهدآور برای دولت بعدی است و این تعهدآوری، هنگامی با نقدهای جدی‌تری همراه می‌شود که با یک سلسله استخدام‌های بیرون از روال معمول و ضوابط قانونی از سوی هیأت وزیران تصویب و اجرا می‌شود. به نمونه های اخیر آن در دولت اشاره می شود:
دولت اخیرا در اقدامی عجیب مجوز استخدام ۲۳۰۰۰ نفر بدون ‌آزمون را به یک نفر واگذار کرد. به رئیس سازمان امور مالیاتی کشور اختیار داده شده است تا دوازده هزار کارمند رسمی دیگر برای این نهاد استخدام کند. هیأت دولت قانونی را تصویب کرده که به موجب آن به حمید بقایی به عنوان نماینده ویژه رئیس‌جمهور اختیار داده شده که ۱۵۰۰ نفر را خارج از ضوابط قانونی، استخدام کند!!!. سوال اصلی این است که آیا استخدام خارج از ضابطه، امری در راستای عدالت است و  این شیوه استخدامی خارج از چهارچوب، که اختیارات خاص به برخی مقام‌های دولتی می‌دهد برداشت رفتار غیرعادلانه برای افکار عمومی ایجاد نمی‌نماید؟ به هر حال گسترش احساس بی عدالتی در یک جامعه می تواند از نظر اقتصادی، سیاسی و امنیتی خطرآفرین باشد. گاهی احساس بی عدالتی اجتماعی به اندازه خود بی عدالتی می تواند مشکل زا باشد.

محمدرضا آرمان مهر