از جمله موضوعات مهم که در قانون اساسی مورد توجه قرار گرفته است، ریشهکنی فقر و محرومیت از جامعه است. این مسئله را میتوان در اصول ذیل مشاهده نمود: پیریزی اقتصاد صحیح و عادلانه بر طبق ضوابط اسلامی جهت ایجاد رفاه و رفع فقر و برطرف ساختن هر نوع محرومیت در زمینههای تغذیه و مسکن و کار، بهداشت و تعمیم بیمه(اصل سوم بند 12). برخورداری از تامین اجتماعی از نظر بازنشستگی، بیکاری، پیری و...(اصل بیست و نهم). همچنین اصل چهل و سوم با صراحت به ریشهکنی فقر و محرومیت و برآوردن نیازهای انسان اشاره مینماید.
در طی سالهای 1367ـ1357 به دلیل شرایط جنگی، انواع تحریمها و شوکهای منفی نفتی، کشور با مشکلات متعدد اقتصادی و غیراقتصادی مواجه گشت. مجموع این شرایط فرصتی برای حل مسائل و مشکلات اقتصادی، اجتماعی ایجاد ننمود. پس از جنگ در برنامه پنجساله اول تمامی سیاستهای دولت معطوف به بازسازی ویرانیهای حاصل از جنگ و ایجاد زیرساختارهای اصلی اقتصاد گردید. اما اولین قدم اساسی درسال 1374 بود که مسوولان کشور بهطور رسمی طرح مبارزه با فقر را در دستور کارخود قراردادند.
با وجود توجه ویژه به روستاها، مناطق محروم و گروههای فقیر، اما تا کنون چهره ننگین فقر از جامعه ما ریشه کن نشده است. چه عواملی سبب شده است که زحمات انجام شده خنثی و سترون بماند؟ آیا تورم مانع این امر است؟ آیا بیکاری به این موضوع دامن زده است؟آیا سیاست های نادرست بانکی سبب شده است؟ آیا عدم تناسب شغل ها با لیاقت ها چنین نتیجه ای داده است؟ ... این سوالات و سوالات فراوان دیگر، این نتیجه را نشان می دهد که مجموعه عواملی که می توان آنها را «بی عدالتی» نامید، جامعه را به این سمت سوق داده است.
محمدرضا آرمان مهر
فقر از جنبه های مختلف مورد بررسی اندیشمندان بوده است، و سطوح زیر را مطرح کرده اند:
1.فقر مبتنی بر نیازهای اساسی: رایجترین رویکرد در تعریف فقر، مشخص ساختن نیازهای اساسی انسان میباشد. مهمترین نیاز اساسی، مواد غذایی لازم برای دریافت سطحی از انرژی غذایی است. پایینترین و مهمترین سطح فقر، فقر غذایی میباشد. پس از آن، محرومیت در دریافت سایر نیازها مثل پوشاک، مسکن، بهداشت و آموزش مطرح میگردد.
2.فقر مطلق و فقر نسبی: فقر مطلق تعریفی از ادامه بقا و یا کمینه زندگی است. مجموعه کالاها و خدماتی است که برای حیات یک خانواده ضروری است، و مرز بین فقیر و غیرفقیر در نظر گرفته میشود. فقر نسبی پایین بودن درآمد فرد از متوسط درآمد جامعه میباشد (Schiller,2001:16-17). فقر نسبی یک مفهوم قراردادی بوده و در جوامع مختلف تعاریف متفاوتی دارد.
3.فقر انسانی: این نوع فقر که در قالب شاخص فقر انسانی (HPI: Human Poverty Index) تبلور می یابد، براساس میزان محرومیت افراد جامعه در سه زمینه اساسی زندگی، یعنی طول عمر، دانش و آگاهی و سطح زندگی قابل قبول بنا نهاده شده است.
4.فقر قابلیتی: در این نگرش، فقر فقط پایین بودن درآمد نیست، و از آن به عنوان محرومیت از قابلیتهای اساسی یاد میشود. برنامههای مبتنی بر فقر قابلیتی تلاش دارند تا زمینههای پیدایش فقر را کاهش داده یا نابود کنند. گسترش آموزش عمومی، بهداشت و درمان و به عبارت دیگر ارتقای کیفیت زندگی از طریق بهبود شاخصهای توسعه انسانی از بهترین راهکارها در این زمینه معرفی شدهاند.
ملاحظه می شود که فقر در ابعاد کمّی و کیفی مورد توجه متفکران بوده است. از نشانه های اصلی تحقق عدالت اجتماعی رفع انواع مختلف فقر است. سوال جدی درباره کشور ما این است که کدامیک از این مراتب فقر در کشور بیشتر وجود دارد؟ آیا باید مبارزه با یک نوع خاص مورد اولویت قرار گیرد؟ از کجا باید شروع کرد؟
محمدرضا آرمان مهر
فقر پدیده شومی است که در تاریخ بشری قدمت دیرینه دارد. معضلی بزرگ و بیماری صعبالعلاج که ذهن و اندیشه بسیاری از سیاستمداران و دانشمندان را به خود معطوف نموده است. فقر از سادهترین و ملموسترین سطح یعنی تخریب و تضعیف جسم انسان خود را نشان داده و تا بالاترین سطح، تکامل بشری را با تهدید جدی روبهرو ساخته است. در کشور ایران به دلایل متعددی، سیاستهای فقرزدایی بدون داشتن یک قطبنمای صحیح پیگیری شده است و این تا حد بسیاری میتواند معلول عدم شناخت صحیح عوامل فقر و وضعیت فقر در کشور و در جهان باشد.
از زمانی که «فلسفه فقر» توسط پرودون در 160 سال پیش به نگارش درآمده و در آن فقر، ناشی از عدم اعتنا و اجرای عدالت جامعه به ارزش کار مردم دانسته شده است، مدت طولانی جهت شناخت فقر میگذرد. تلاشهای بسیاری در این راستا صورت گرفته است، اما همچنان مشکل باقی است. حتی جوابیه کارل مارکس به پرودون در قالب «فقر فلسفه» به این مسئله مهم اشاره دارد که تا زمانی که خود شناخت فقر دچار مشکل باشد نمیتوان فهمید فقر چیست و فقیر کیست و چه سیاستهایی را برای حل آن اتخاذ نمود (رئیسدانا، 2:1379). در ادبیات دینی ما نیز از مرگ تعابیری مثل «مرگ سرخ» شده است، که خود گویای زیان های زیادی است که این معضل می تواند برای فرد و جامعه داشته باشد. برای درمان این بیماری در کشور، ابتدا باید آن را شناخت و سپس به تجویز داروی مناسب اقدام کرد. در یادداشت های بعدی این موضوع پیگیری می شود.
محمدرضا آرمان مهر
اگر «عدالت قضایى» وجود نداشته باشد، و جامعه از یک دستگاه قضایى سالم برخوردار نباشد، سرمایه داران و متکاثران و خودمحوران و دنیاداران در همه جا نفوذ مى کنند، و به «حق ناحق کردن» مى پردازند، و کسانى را که باید بخرند- به اشکال گوناگون و گاه با نام هایى ظاهر الصّلاح- مى خرند، و ریشه «حقّ» و «قسط» و «عدل» و «احسان» را از بن مى سوزانند، و حقوق حق داران مختلف را (در فرصت هایى که مى توانند در اختیار داشته باشند، و با روابطى که مى توانند- حتى با مقامات- برقرار کنند)، پایمال مى کنند، و جریان امور را همواره به سود خویش شکل مى دهند، و اعتقادات مردم را به اسلام و قدرت قضایى اسلام- اسلام مظلوم- در معرض تزلزل در مى آورند، و دین خدا را، در راه مال و منال و جاه و مقام خویش، به سوى انزوا مى رانند ... بدون نظام قضایى سالم (مقامات قضایى ... و انواع حکمها و رسیدگی ها، و حلّ و فصل مراجعات و مرافعات مردم)، امیدى به نزدیک شدن به آستانه یک «جامعه قرآنى» (جامعه قائم بالقسط)، و یک «نظام قرآنى» (نظام عامل بالعدل) وجود ندارد، تا چه رسد به ادّعاهایى بیشتر و بالاتر ...امید است که جوانان (جوانان کم اطلاع از متون اسلامى و احکام خورشیدسان قضایى اسلام)، ... و مراجعه کنندگان سرخورده و به حقّ خود نرسیده- و خداى ناخواسته، تحقیر شده- عقاید خویش را پاس دارند، و حساب دین خدا را (هر جا بر طبق دین خدا عمل نشد، و جانبدارى از سرمایه داران، و متکاثران، و به قدرت- پیوستگان، و جنایتکاران مالى و فرصت یافتگان اقتصادى به چشم خورد)، از کسان و عملکردها- در هر لباس- جدا کنند؛ که ایمان به دین حق، بزرگترین سرمایه جاودانى انسان است، در هماره هاى جاودان و جاودانان...(الحیاة/تالیف حکیمی، ترجمه احمد آرام، ج5، ص:486-485). ملاحظه می شود که در مواردی نگرش های انقلابی شورانگیزی در عرصه عدالت ارائه شده است، نگرش هایی که نشان می دهد عدالت به عنوان والاترین هدف ادیان الهی، دلباختگان خاص خود را دارد، اگر عدالت با چنین رویکردی بررسی و مطرح شود، خواهد توانست محرکی بزرگ برای قیام ملت ها و تعالی بشریت باشد.
محمدرضا آرمان مهر
بحث عدالت وعدالت خواهی ومبارزه با مفاسد اقتصادی مقوله ای بوده که همواره مهجور مانده است و عدم تلاش در جهت تحقق واقعی آن و آوردن آن از عرصه ذهنی به عرصه عینی هزینه های زیادی را به نظام مقدس جمهوری اسلامی وارد کرده است. ملموس ترین مصداق این هزینه در عدم تحقق این فریضه مهم؛ اختلاس مالی اخیر بوده است. از جمله مفاسدی که ممکن است ملاحظه شود، موضوع زمین خواری است. دیده شده است که مفسدانی با قانون گریزی و یا با دور زدن قانون، و یا استفاده ابزاری و تحریف قانون به چنگ اندازی در زمین های این کشور اسلامی پرداخته اند. چندی پیش یکی از دوستان تقاضای انتشار مستندی را ارسال کرد که احساس شد قرارگیری آن در وبلاگ حداقل از جهت آشنایی با معضلات اجتماعی کشور و کمک به رفع آنها جالب توجه خواهد بود. البته وبلاگ با توجه به این که در جریان جزئیات موضوع نیست، قضاوتی درباره آن ندارد و قضاوت را به خوانندگان فهیم واگذار می کند. اما به اختصار اشاره می شود که طلبه عدالت خواه سیرجانی یکی از کسانی است به زمین خواری های سیرجان اعتراض کرد. وی در طوماری به زمین خواری 2500 هکتاری برخی با نفوذان شهر اعتراض کرده بود. "مستند فریاد عدالت" در سال 1387 توسط جمعی از بچه های حزب الله ساخته شده که به طور خلاصه به پیگیری بحث زمین خواری سیرجان و سرنخ های مربوط به آن می پردازد.جهت دانلود مستند اینجا کلیک کنید.
در ادامه بررسی غیرعادلانه بودن حکومت های پادشاهی وراثتی می توان به دلایل قبلی، این دلایل را نیز افزود:
5. از نظر نوزیک و هایک در اداره امور کشور نیاز به یک دولت کمینه است، هایک با توجه به جنبه های مختلف اجتماعی جستجوی عدالت را جستجوی سراب می داند که البته با معیارهای دینی ما کاملا در تضاد است. به هر صورت حکومت های پادشاهی وراثتی از این نظر نیز به نوعی سبب بزرگتر شدن دولت ها و دور شدن جامعه از امکان تحقق عدالت می شوند.
6. این نوع حکومت ها نه تنها منافعی در پی ندارند بلکه هزینه های زیاد اقتصادی و غیر اقتصادی بر جامعه تحمیل می کنند. یعنی به نفع یک طبقه و خانواده خاص و به زیان بیشینه جامعه است.
جالب توجه است که در عصر حاضر در کنار مردم کشوری مثل عربستان، مردم کشورهایی مثل انگلستان و اسپانیا از این نوع حکومت (هر چند تشریفاتی) ناراحت هستند، اخیرا در بحران اسپانیا مخارج خانواده سلطنتی صدای اعتراض مردم این کشور را نیز درآورد. یادی از پروین اعتصامی و شعر زیبایش خالی از لطف نیست:
روزی گذشت پادشهی از گذرگهی فریاد شوق بر سر هر کوی و بام خاست
پرسید زان میانه یکی کودکی یتیم کاین تابناک چیست که بر تاج پادشاست
آن یک جواب داد چه دانیم ما که چیست پیداست آنقدر که متاعی گرانبهاست
نزدیک رفت پیرزنی گوژپشت و گفت این اشک دیده ی من و خون دل شماست
ما را به رخت و چوب شبانی فریفته است این گرگ سالهاست که با گله آشناست
آن پارسا که ده خَرَد و مُلک، رهزن است آن پادشا که مال رعیّت خورد، گداست
بر قطره ی سرشک یتیمان نظاره کن تا بنگری که روشنی گوهر از کجاست
پروین، به کجروان سخن از راستی چه سود کو آن چنان کسی که نرنجد ز حرف راست
محمدرضا آرمان مهر
از جمله مصادیقی که شاید غیر عادلانه بودن آن بدیهی است، حکومت های پادشاهی وراثتی است، شاید در عصر حاضر کسی در غیر عادلانه بودن این حکومت ها شکی نداشته باشد، البته عده ای ممکن است شاهانی در طول تاریخ مثال بزنند که موفق بوده اند و تاثیرات شگرفی داشته اند، اما به هر حال از جمله مهمترین مصادیق غیرعادلانه بودن، این نوع حکومت هاست، به قول معروف:
گیرم پدر تو بود فاضل از فضل پدر تو را چه حاصل
عجیب است که در عصر حاضر این نوع حکومت ها در کشورهای پیشرفته ای مثل انگلستان دیده می شود، اما به هر صورت هر هدفی که از این حکومت ها(حتی نوع تشریفاتی آن ) باشد، بی عدالتی را توجیح نمی کند. بی عدالتی خط قرمز زندگی بشریت است، اما دلایل این بی عدالتی واضح است:
1. عدم رعایت استحقاق های بشری (اگر ملاک عدالت را رعایت استحقاق ها فرض کنیم).
2. عدم رعایت مساوات انسانی(اگر ملاک عدالت را مساوات فرض نماییم).
3. عدم افزایش سرجمع مطلوبیت های اجتماعی(اگر مانند استوارت میل عدالت را به بیشتر شدن سرجمع مطلوبیت های افراد جامعه تعریف کنیم).
4.عدم بیشینه شدن کمینه های جامعه(اگر قائل به تعریف رالزی از عدالت شویم).
این دلایل واضحی بود که به ذهن نگارنده وبلاگ رسیده است. خوانندگان اولا، می توانند دلایل دیگری ارائه دهند، همچنین موضوعاتی را برای بررسی و هم اندیشی در هفته های آینده پیشنهاد دهند.
محمدرضا آرمان مهر
شاید اگر وبلاگ بخواهد از جایی شروع کند، نقطه عزیمت بهتری از چالش در مصادیق نداشته باشد. به هر صورت آدمی هر روزه در خودش، خانواده و جامعه اش و یا جامعه جهانی با مصادیقی مواجه است که عادلانه بودن یا غیرعادلانه بودن آنها برای او جای پرسش فراوان و جدی دارد. اهمیت این موضوع از چند جنبه است: اولا به اذعان بسیاری از اندیشمندان، عدالت طلبی ریشه در فطرت انسانها دارد، از این رو هر انسانی که دارای فطرت پاکی باشد خواهد توانست درباره مصادیق عدالت نظر خود را بازگو نماید. ثانیا، به عقیده متکلمین شیعه عدالت در مباحث مربوط به حسن و قبح عقلی مورد بحث قرار می گیرد، یعنی عقل آدمی اگر از آلودگی ها و تعصبات پاک باشد، خواهد توانست درباره عادلانه بودن یک مصداق نظر بدهد. ثالثا، با وجود همفکری در مصادیق می توان به صورت استقرایی به مرور زمان و با توفیق الهی گره از معمای عدالت گشود. با توجه به این مطالب، از این پس وبلاگ هر مدت یک مصداق یا موضوع را مطرح خواهد کرد و عادلانه بودن یا ناعادلانه بودن آن را به نظرات دوستان و آرای مخاطبین فهیم خویش واگذار خواهد نمود. هرفردمی تواند درباره یک مصداق خاص بگوید که عادلانه است یا ناعادلانه وسپس دلایل خود را بیان نماید. در خود این که چه موضوعاتی به زیر تیغ نقد و نظر بروند نیز مخاطبین می توانند نظرات خویش را اعلام فرمایند.
محمدرضا آرمان مهر
کتاب«رالز- حکیمی(بررسی تطبیقی و نقد معیارها و ابعاد عدالت اقتصادی در اندیشه جان رالز و محمدرضا حکیمی)» اثر محمدرضا آرمان مهر و با ویرایش علمی دکتر یدالله دادگر از سوی انتشارات دلیل ما چاپ شده است. این اثر به بررسی تطبیقی معیار عدالت اقتصادی در اندیشه رالز و حکیمی پرداخته است، امید است که مطالعه این کتاب برای آشنایی با نظریات عدالت در اندیشه متفکران معاصر مفید باشد. افتخارات کتاب عبارت بوده اند از:
1.کتاب شایسته تقدیر فصل پاییز 1390.
2. اثر برگزیده ششمین دوره جشنواره بین المللی فارابی. این کتاب در گروه اقتصاد، مدیریت و حسابداری برگزیده شد تا جزو 29 اثر برگزیده این جشنواره باشد. در جشنواره فارابی تاکید اصلی بر شاخص های نظریه پردازی، حل مسائل بومی و تمرکز بر ایده های اسلامی است.