Among the examples that may be unequivocal is evident, the kingdoms are hereditary. Perhaps, in the present age, there is no doubt about the unfairness of these governments. Certainly, some may have been examples of kings of history that have been successful and have had tremendous effects, but in any case, among the most important examples of unfairness, this type Governments, according to the famous saying:I assume your father was wise, this is what you have for you.
It is strange that, in the present day, these types of governments are seen in advanced countries such as the United Kingdom, but in any case, any goal from these governments (even its kind of ceremoniality) does not justify injustice. Injustice is the red line of human life, but the reasons for this injustice are clear:
1. Failure to observe human rights (if we consider the criterion of justice as equivalence).
2. Failure to observe human equality (if we consider the criterion of justice as entitlements).
3. Not increasing the total social utility (if we define justice to increase the utility of the community).
4. Not maximizing the minimum of society (if we consider Rawls's definition of justice).
These were obvious reasons that came to the mind of the author of the site. First, readers can provide other reasons, as well as suggest topics for consideration in the coming weeks.
باوجودی که دو واژه «عدل» و «قسط» مترادف به نظر می رسند، اما عدالت جنبه عام تری دارد، و قسط غالبا مفهوم اقتصادی یا حداقل پیوند اقتصادی دارد. قرآن مجید رسالت پیامبران را آماده سازی مردم برای اجرای قسط بیان می کند «لقد ارسلنا رسلنا و انزلنا معهم الکتاب والمیزان لیقوم الناس بالقسط و انزلنا الحدید فیه باس شدید...»(حدید:25) با توجه به اینکه در این آیه «ناس» فاعل «قسط» است، می خواهد اشاره کند که مردم را به گونه ای رشد دهید که خودشان عدالت اقتصادی را بر پا نمایند، یعنی بخش های مختلف اقتصادی به گونه ای است که عدالت در آنها به صورت درون زا مطرح است. عامل اصلی بی عدالتی اقتصادی هم بر اساس روایات رفتارهای ظالمانه سرمایه داران ظالم است. ریشه فقر و بدبختی نه در کمبود امکانات و خست طبیعت، بلکه در اعمال زشت و ظالمانه برخی انسانهاست «ما جاع فقیر الا بما منع غنی؛(نهج البلاغه)هیچ فقیری گرسنه نماند مگر آنکه ثروتمندی حق اورا نداد.»
اقتصاددانان علاوه بر نقش تثبیتی و تخصیصی درباره منابع گوناگون، برای توزیع درآمد، ثروت و رفاه بین افراد و خانوارها نیز اهمیت قائل هستند. ممکن است توزیع موجود در جامعه از نظر اخلاقی قابل پذیرش نباشد، در واقع مشکلی که جامعه با آن مواجه است انتخاب بهترین وضع توزیع درآمد و رفاه اجتماعی است.
علت نیاز به حضور دولت در این عرصه آن است که هر چند بخش خصوصی می تواند باکمک های خود تا حدی در عادلانه کردن توزیع درآمد نقش داشته باشد، اما این موضوع به نحوی از ماهیت سواری مجانی برخوردار است، و عده ای می توانند از این اقدام شانه خالی کنند، و عده اندکی در راه توزیع عادلانه درآمد گام بردارند. دولت با حضور در این عرصه می تواند تعادل را برقرار نماید، مثلا کالاهای استحقاقی را به طور رایگان در اختیار کم درآمدها قرار دهد.(طبق نظر ماسگریو کالاهای استحقاقی مجموعه کالاها و خدماتی هستند که افراد باید مصرف کنند، حتی اگر هیچ درآمدی نداشته باشند).
علاوه بر نقش دولت در رفع فقر مطلق، دولت در توازن درآمدها و رفع فقر نسبی نقش مهمی برعهده دارد. روحیه حرص و طمع در آدمی او را وامی دارد که با زیرپا گذاشتن برخی قوانین برای خود رانت ها و درآمدهای بادآورده ایجاد کند. در این موارد دولت باید با حضور جدّی جلوی رانت خواری را بگیرد و توزیع عادلانه و توازن درآمدی در جامعه ایجاد نماید.
بررسی کامل سیاست های دولت در زمینه توزیع درآمد دشوار و پیچیده است. اگر دولت بخواهد جهت رفع بی عدالتی در جامعه از روش «علاج واقعه قبل از وقوع » استفاده نماید، و به اصطلاح از روش «قبل از وقوع»(Ex-ante)استفاده کند با دشواری های زیادی مواجه خواهد شد، همچنین دولت می تواند از روش های «بعد از وقوع»(Ex-post)در جهت تعدیل درآمد ها استفاده برد (جعفری صمیمی،۱۳۷۱: ۱۴۰). البته مثل موضوع بهداشت و سلامتی، شاید بتوان گفت علاج واقعه قبل از وقوع کار بهتر و منطقی تری برای تحقق عدالت اقتصادی باشد. ضمن این که همچون بیماری که گاهی علاج آن با تاخیر دیر است، ممکن است رو آوردن به عدالت ورزی پسین برای رفع بی عدالتی های گاهی دیر باشد و به اصطلاح نوشدارو بعد از مرگ سهراب تلقی شود. در این زمینه اقشار محروم هم حق زندگی شرافتمندانه دارند که تاخیر در ایجاد چنین شرایطی برای آنها از همان زمان نخستین نوعی بی عدالتی مضاعف است، و به نوعی یک نوع بی عدالتی در رو آوردن به عدالت می باشد.
The book "Rawls-Hakimi (Comparative and Critical analysis of Economic Justice Criterions in John Rawls and MohammadReza Hakimi's thought)" by Mohammad Reza ArmanMehr and Scientific editing by Dr. Yadollah Dadgar is published by "Dalilema". This work addresses the comparative analysis of the economic justice criterion in Rawls and Hakim's thought. It is hoped that the study of this book is useful for familiarizing with the ideas of justice in the thought of contemporary thinkers
Book honors include:
A worthy book of appreciation In the fall of 2011
Selected work of the 6th International Festival of Farabi. The book was chosen in the Economics, Management and Accounting Department to be among the 29 selected works of the festival. At Farabi Festival, the main emphasis is on theorizing indicators, solving indigenous issues and focusing on Islamic ideas
شعر کاربردی سعدی برای امیران عادل
شیخ شیراز در قصاید خود به جز اتابکان سلغری پارس، برخی از رجال و امرای نام دار زمان خود را نیز ستوده و نامشان را ذکر کرده است از جمله: اتابک مظفرالدین سلجوق شاه ابن سلغر، امیر انکیانو، شمس الدین حسین علکانی، شمس الدین محمد جوینی صاحب دیوان، امیر سیف الدین، علاءالدین عطاملک جوینی صاحب دیوان، ملکه ترکان خاتون و پسرش اتابک محمد. اما همه ی آن چه این قدرتمندان از شاعر می خواسته اند خشنودی شخص آنان از شنیدن مدیحه نبوده است، بلکه آنان می خواستند که شاعر، آوازه ی دلیری، جنگ آوری، دشمن شکنی، کشورگشایی، رعیت نوازی و دادگستری ایشان را به گوش مردمان برساند تا دشمنانشان مرعوب و دوستانشان مجذوب گردند.
در ستایش اتابک مظفرالدین سلجوق شاه ابن سلغر، سعدی خدای را شکر می گوید به جهت نظر دگرباره ای که خداوند بر عالم کرده و این پادشاه را «سر ملوک زمان» و «پادشاه روی زمین» قرار داده که به ماه طلعت او و ستارگان حشم وی، زمین پارس، فر آسمان دارد و همه در برابر او داغ خادمی بر روی دارند و دست بندگی بر هم.
علاءالدین عطاملک جوینی صاحب دیوان نیز از افراد مورد ستایش سعدی است که شیخ شیراز او را با عناوینی همچون: «سحاب رحمت و دریای فضل و کان کرم، سپهر حشمت و کوه وقار و کهف امان» مورد تمجید قرار داده است؛ شخصی که فهم و قیاس به بلند پایه ی قدرش نمی رسد و ادراک آدمی به گرد همتش؛ «بر او محاسن اخلاق چون رطب بر بار» است و «در او فنون فضایل چون دانه در رمان»؛ پس سعدی برای او دو آرزو می کند: دوام دولت دنیا و ختم بر ایمان که بدین وسیله پیوندی میان حکومت و دین برقرار می کند:
دوچیز خواهمت از کردگار فرد عزیز *** دوام دولت دنیا و ختم بر ایمان
ز نائبات قضا در پناه بار خدای *** ز حادثات قران در حمایت قرآن
«قصاید، صص 738ــ741»
موبدان نیز چنین گفته اند که: دین و ملک هر دو برادرانند و دین، بنیاد ملک است و ملک، برادر دین است. و در ستایش ملکه ترکان خاتون، سعدی او را پارسایی می داند که آوازه ی تعبد و خوف و رجای او در جهان مشهور شده است و از یمن همت و قدم پارسای او، اسلام در امان و ضمان سلامت است و خیر جهانیان در بقای اوست و بدبخت کسی است که از رای ترکان خاتون، روی بتابد.
منـابـع: محمد دبیرسیاقی، بوستان سعدی، گلستان سعدی، انتشارات امیرکبیر، تهران، 1380/ محمد غفوری، اندیشه جامع سعدی، انتشارات حافظ نو، تهران، 1365
مقصود سعدی از مدح امرا و رجال نامدار زمان خویش آن است که با ذکر صفات و عناوین مختلف برای آنان، اندیشه ی خود را در باب حکومت و سیاست و کشورداری و نیز خصلت یک حاکم ایده آل بیان نماید. سعدی، ابوبکر بن سعد زنگی را مظهر نکونامی و عدالت، بحر بخشایش و کان جود می داند به همین منظور برای او دعای خیر می کند و از خدا برای وی تندرستی و جمعیت خاطر می طلبد و زبان آوری را که در این امن و داد، سپاس او را نگوید آرزو می کند که زبانش بریده باشد. دعای سعدی در حق ابوبکر سعد از این گونه است «که توفیق خیرت بود بر مزید» و از خداوند برای او آرزو می کند: «دل و دین و اقلیمت آباد باد.»
استاد سخن، سعدی، اتابکان پارس را خاندان پاک و اصیل می داند پس به جانشینان آنان نیز به دیده ی احترام می نگرد و آنان را «خلف نام بردار» معرفی می کند و آرزو می نماید که فلک، یاورشان باشد. وی چون اتابکان پارس را کریم و بخشنده می داند پس بندگان و زیردستان آنان را نیز متصف به همین صفت می کند: «... طایفه ای خوان نعمت نهاده و دست کرم گشاده، طالب نامند و معرفت، صاحب دنیا و آخرت چون بندگان حضرت پادشاه عالم عادل... اتابک ابی بکر سعد ادام ا... ایامه و نصر اعلامه.» «گلستان، باب7، ص169»
در جایی دیگر ابوبکر سعد در صفت آزادمردی، همانند «حاتم» معرفی شده «آنکه دست نوال نهد همتش بر دهان سؤال» و از عدل او «این خاک فرخنده بوم»، «بر اقلیم یونان و روم» سر می افرازد و بشارت باد بر خداوند شیراز که «جمهور در سایه ی همتش مقیم اند و بر سفره ی نعمتش.»
سعدی به سعد بن ابوبکر بن سعد زنگی نیز به دیده ی احترام نگریسته است و او را متصف به صفاتی چون: «جوان بخت روشن ضمیر»، «بزرگ دانش»، «بلند همت»، «هوشمند»، «در مکنون یک دانه» «پیرایه ی سلطنت خانه» می داند که در کرم و بخشش، آب دریا برده است و در رفعت و والایی، محل ثریا برده. پس به جهت درویش دوستی و دادگری، سعدی برای وی آرزوی پایبندگی می کند:
خدایا تو این شاه درویش دوست/ که آسایش خلق در ظل اوست
بسی بر سر خلق پاینده دار/ به توفیق طاعت دلش زنده دار
برومند دارش درخت امید/ سرش سبز و رویش به رحمت سفید
«بوستان، ص208»
سعدی در بیتی نیز خود را «غلام سعد ابوبکر سعد ابوبکر زنگی» می داند:
دوم به لطف ندارد عجب که چون سعدی/ غلام سعد ابوبکر سعد زنگی نیست
«غزلیات، 128 ب، ص458»
There are many comments on the division of justice. Justice is divided into credible divine and non-divine justice, each of which has its own divisions.
1. Divine justice is divided into three types of developmental, secular, and criminal justice.The developmental justice is that God gives to every being as much as deserves, beings and talents.The lawfulness of justice is that God, by means of his prophets and his followers, provides the means of perfection of human beings in the world and the future, and does not command them to be unacceptable, and do not deny them their happiness, therefore, justice Is in the chain of causes of the precepts.The righteousness of the God is to reward anyone against his good deeds and to punish his evil deed.
2. Non-divine justice is divided into two categories of individual and collective justice.
2.1.Individual justice is divided into two categories of jurisprudential and moral justice (practical wisdom). That jurisprudential justice is extracted by the jurisprudents from the infallible traditions. There are also many differences about moral justice.
2.2.Collective justice is in three forms: administrative, economic and judicial justice. Administrative justice focuses on justice in the administration of community affairs, and that there should be no discrimination in the administration of society between individuals who have the same qualities and traits, but with everyone in equal privileges such as enjoying equal pay.Economic justice means achieving a fair standard in the distribution of resources, incomes and wealth of society. And in the special sense of fair dealing, it means that in equitable transactions in a society, such as the proportion of wages with the work done in an industry.And finally, judicial justice means that due to the equality of human rights of people of the community, one should not be subjected to arbitrary righteousness (Mousavi Gorgani, 1997: 270-274).
Of course, this is an approach, and another person may be split up. Whatever the division of the subject, such as justice, is more coherent, more useful and more systematic discussions will be pursued.
Dr. Mohammadreza Armanmehr
1 |
![]() ![]() |
![]() ![]() |
![]() ![]() |
![]() ![]() |
... |
![]() ![]() |
![]() ![]() |