عدالت به عنوان یکی از بزرگترین معماهای هستی، سبب شده است که اندیشه ورزان درباره آن سخنان جالبی مطرح کنند که در این یادداشت به برخی از آنها اشاره می شود:
دانش باید توهم های متافیزیکی، پیشداوری ها و خرافه ها را پشت سر بگذارد، اما مفهوم عقلانیت (یعنی حقیقت، آزادی و عدالت) را به عنوان سنت از نسلی به نسلی منتقل کند.(فروید)
عدالت از لوازم تمدن است، یعنی این ضمانت که نظام حقوقی استقرار یافته، از این پس به سود فرد شکسته نشود.(فروید)
از قمار دوری کن؛ زیرا قمار بازی کار شیطان، کودک حرص و آز، برادر بی عدالتی و بالاخره پدر فرومایگی است.(جورج واشنگتن)
مرد عاقل همواره نه نکته را در نظر دارد : روشن دیدن، خوب گوش دادن، مهربان سخن گفتن، آداب داشتن، راستگو بودن، انجام وظیفه کردن، پرسیدن هنگام تردید، خود را از خشم دور نگاه داشتن و در عین موفقیت، عادل و منصف بودن.(کنفوسیوس)
خردمندی که بخشنده و دانشور و دادگر و نجیب باشد، هرگز بدخو نمی شود.(بزرگمهر)
علاوه بر این سخنان دو مثل انگلیسی و امریکایی درباره عدالت وجود دارد:
کسی که قدرت را با پول بخرد، عدالت را هم به پول می فروشد.(مثل انگلیسی)
عدالت، مجموعه وظایف اخلاقی است.(مثل آمریکایی)