موضوع اصلی عدالت، توزیع منابع محدود بین اقشار مختلف جامعه است. دو دهه آخر قرن بیستم، دوران رونق اقتصاد سرمایه داری مبتنی بر بازاد آزاد در غرب، به ویژه ایالات متحده آمریکا است. اما توزیع درآمد پیوسته نابرابرتر شده است. در ایالات متحده نرخ فقر (جمعیت زیر خط فقر از 11/1 درصد در سال 1973 به 14/5 درصد در نیمه دهه 1990 بالاتر رفته است. البته اینجا هم فقر بین سالمندان و کودکان افزایش یافته است.
در مقیاس جهانی نابرابری بین کشورهای بزرگ صنعتی شمال و کشورهای جنوب پیوسته در حال ازدیاد است، 70درصد تجارت جهانی در سلطه 500 شرکت قراردارد. سهم 5 شرکت بزرگتر از بازار جهانی کالاهای بادوام مصرفی 70 درصد؛ خودرو، هواپیما یی، الکتریکی، الکترونیکی، فولاد و فضایی بیش از 50 درصد؛ و از بازار نفت، کامپیوترشخصی و صنعت رسانه ای بیش از 40 درصد است. گزارش توسعه انسانی 1998 برنامه عمران ملل متحد، سهم 20 درصد ثروتمندترین و 20 درصد فقیرترین مردم را این گونه مقایسه کرده است: در سطح جهانی روند نابرابری در حال افزایش است. در حالی که سهم 20 درصد جمعیت ثروتمند جهان از زیر 70 درصد در سال 1960 به 80 درصد درآمد در سال 1989 افزایش می یابد، سهم 20 درصد جمعیت فقیر به کمتر از 2 درصد کاهش یافته است.
در ایران نسبت درآمد 10 درصد ثروتمند به 10 درصد فقیر از17/6 برابر در سال 1368 به14/5برابر در سال 1375 کاهش یافت. قبل از انقلاب اسلامی، اوج نابرابری مربوط به سال 1354 است که ثروتمندان 33/8 برابر فقرا درآمد داشته اند(آهوبیم,1377:جدول 2) در حالی که بعد از انقلاب اسلامی با بهبود اوضاع توزیع درآمد مواجه بوده ایم، متاسفانه در سال های اخیر دوباره اوضاع توزیع درآمد به نفع ثروتمندان در حال تغییر است و این تهدیدی است که انقلاب بزرگ اسلامی ملت ایران را تهدید می نماید.