تا کنون به چهار مورد از معیارهای موجودگرایان درباره عدالت اشاره شده است. در اینجا به نظر پنجم اشاره می شود:
ث- یکی از متفکرین در این رابطه کریستول (Kristol) است. او ضمن مخالفت با دخالت دولت در توزیع مجدد درآمد، مساله اساسی را امکان تحرک اجتماعی(Social Mobility) بر می شمارد، و معتقد است اگر فقرای امروز جامعه بتوانند ثروتمندان آتیه باشند، و امکان کاهش نسبی درآمد ثروتمندان نیز درآینده باشد، در این صورت با قبول تغییر وضعیت اقتصادی افراد در گذر زمان امکان دارد افراد بسیار فقیری نیز در جامعه باشند، اما این امر مشکل اجتماعی-اقتصادی مهمی نخواهد بود، زیرا در این حالت فقر به طور پیوسته گریبانگیر عده ای خاص نخواهد بود. گویا او توزیع متناسب چرخه های فقر دربین اقشار مختلف اجتماعی را نوعی عدالت می شمارد. در نظر او سیاست گذاری های دولت و سیاست های فعال جهت توزیع درآمد، تنها زمانی توجیه دارد که امکان تحرک و جابجایی اجتماعی وجود نداشته باشد.(همچنان که به نظر می رسد طرفداران مکتب مطلوبیت گرایی این عقیده را دارند) (خرمی،۱۳۷۵: ۱۴۱).
از دید اقتصاد اسلامی، در صورتی که کاستی های توزیع درآمدی و پدیده فقر بسیار کوتاه مدت باشد، شاید این نظریه تعارض شدیدی با تعالیم اسلام نداشته باشد، اما روشن است که فقر در جوامع کنونی شدت زیادی دارد و این نظریه ای نیست که با تعالیم اسلامی سازگاری داشته باشد.