معیار موجود گرایان درباره عدالت به چند صورت کلی بود که به دو مورد آن اشاره شد: توزیع عادلانه این است که هر کس هر قدر بتواند در قالب نظام بازار به دست آورد. توزیع عادلانه درآمد وضعیتی است که افراد مالک موجودی خود درقالب بازار رقابتی هستند. اما نظر سوم این است:
پ - توزیعی عادلانه است که هر شخص تنها مالک درآمد نیروی کار خود باشد. این دیدگاه اصل قابلیت را تنها در مورد درآمد حاصل از کار (حقوق یا دستمزد)، ونه درآمد سرمایه (بهره) به کار می برد. و درآمد های حاصل از فعالیت عامل سرمایه یا نابرابری در ارث را قابل تعدیل می داند تا توزیع عادلانه تلقی شود. این نظر می تواند با تفکرات لاک مرتبط باشد، زیرا در نظر او منابع طبیعی متعلق به عموم انسان هاست. پشتوانه دیگر این نظر آن است که دستمزد حاصل از دسترنج انسان، و ناشی از تحمل عدم مطلوبیت و سختی کار می باشد، در حالی که درآمد سرمایه (بهره) با عدم مطلوبیت (سختی) همراه نیست. همچنان که این گونه ملاحظات توسط اقتصاددانان کلاسیک در بحث «درآمد غیر اکتسابی» یا «درآمد سرمایه» و اینکه مالیات بر این گونه درآمدها باید بیشتر از مالیات وضع شده بر درآمد حاصل از کار باشد، طرح شده است(ماسگریو،۱۳۷۲: ۱۲۲). سیاست های اقتصادی در راستای این فرضیه برقراری مالیات های شدید و تصاعدی بر درآمد های حاصل از سرمایه، و اعطای تخفیفات مالیاتی به دستمزد و حقوق نیروی کار می باشد.
از نظر اسلام مالیات های تصاعدی جایگاه چندان مناسبی ندارد. هرچند اسلام اصولا ربا را قانونی و شرعی تلقّی نمی نماید(ادامه دارد).