تهاجم فرهنگی اقتصادی مهمتر و خطرناک تر از تحریم اقتصادی است. شاید بتوان فشارهای تورّمی ناشی از تحریم را با صبر و استقامت و با اقتصاد مقاومتی جبران کرد؛ شاید بتوان از زیر بار ضربات خردکننده اقتصادی نجات یافت؛ و شاید بتوان برخی مسئولین سهل انگار و یا منفعت طلب را شناسایی کرده و برکنار کرد؛ امّا مبارزه با اضمحلال اخلاقی چه در اقتصاد و چه در دین و اخلاق، بسیار مشکل است. چرا که این بار مبارزه کننده، خود هدف حمله است. همچون ویروس ایدز که سیستم ایمنی بدن را مورد تهاجم قرار داده و موجب می شود بدن در مقابل هر بیماری حتی یک بیماری ساده تاب تحمل و مقاومت خود را از دست بدهد. فساد اقتصادی نیز موجب می شود تا بیش از هرکسی، خود دولتمردان و کسانی که باید با فساد مبارزه کنند، در این مبارزه در معرض شکست خوردن باشند. وقتی چرب و شیرین زندگی دنیا زیر زبان مسئولان مزه کرد؛ و وقتی ماشین های لوکس و گرانقیمت، ویلاهای زیبا، مسافرت های دل انگیز خارجی و داخلی و... و هزاران لذت دنیایی دیگر به مذاق آنها چشانده شده و خوش آمد، تغییر این شرایط بسیار دشوار و چه بسا ناممکن خواهد بود.
مشکل اصلی اینجاست که آن افراد، این چیزها را بد نخواهند دانست. لذا همچون جهل مرکبی خواهد شد که گرفتاران آن برای تلاش حتی تقلّا نیز نخواهند کرد؛ چه رسد به این که اصولاً آیا نجات از آن میسّر باشد و یا نباشد؟ چه بسا توجیهات دینی نیز بر این لذات دنیایی اضافه خواهد شد. مگر نه اینکه استناد خواهد شد به حدیث منصوب به رسول اکرم(ص) که: نعم المال الصالح لرجل الصالح (چه نیکو است مال خوب برای مرد نیکوکار). از سوی دیگر استدلال های عقلانی نیز همپای این توجیه گری خواهد شد؛ و چه بسا گفته خواهد شد که مگر چه عیبی دارد لذت بردن از نعمات الهی؛ و مگر این نعمات برای بشر خلق نشده است؟ و مگر انسان نباید روز به روز زندگی خود را بهبود بخشد؟ و گفته خواهد شد: آیا انسان باید همانند هزاران سال قبل زندگی کند؟! حقیقت این است که پاسخ به این اعتراضات و توجیهاتِ عقلی بسیار مشکل است، چرا که کسی که می خواهد با این مطلب مبارزه کند، اول باید برای خودش اثبات شده باشد که رفاه طلبی یا رفاه زدگی مضرّ است تا سپس بتواند در مقابل آن بایستد و قلم فرسایی کند. حتی بهترین و مقیّدترین افراد نیز این پاسخ را خواهند داد که اگر فردی وجوهات و حقوق شرعی را پرداخت کند؛ و اگر به حد معقول به دیگران نیز کمک نماید، چه اشکال دارد که برای خانواده خویش رفاه فراهم نماید؟ اصلاً مگر فقر و فقیر بودن افتخار است؟ آیا این که جامعه اسلامی یک جامعه برخوردار باشد، چه اشکالی دارد؟ و از سوی دیگر نیز گفته خواهد شد: به هرحال خداوند به برخی افراد نعمات بیشتری داده و طبیعتاً انتظار خداوند نیز این خواهد بود که خانواده وی هم از شرایط بهتری برخوردار شوند. همچنین این موضوع بر اساس عدالت توجیه خواهد شد که مگر نه اینکه عدالت یعنی هرکس به حق خود برسد، اگر فردی تلاش بیشتری کند، آیا نباید درآمد بیشتری داشته و از موقعیت بهتری برخوردار باشد؟ در نهایت، به این توجیه نقلی نیز استناد خواهد شد که روایات و نحوه رفتار ائمه (ع) در شرایط مشابه نشان داده است که چنین امری مذموم نیست. به عنوان مثال، در دوران آسایش و رفاه جامعه مسلمین، آنها هم از نعمات الهی به حد بیشتری بهره برده اند. از دید اجتماعی و بین المللی هم که نگریسته شود، تلاش برای افزایش ثروت کشور یک هدف کلان جامعه و دولت ها خواهد بود؛ که البته هدف بدی هم نیست. از این رو پاسخ به این پرسش که اشکال رفاه یا رفاه طلبی چیست، آسان نخواهد بود. در یادداشت های بعدی بیشتر به این موضوع پرداخته می شود(ادامه دارد)
محمد ساجدی و محمدرضا آرمان مهر