اصلاح اجتماعی (شکست نظام طبقاتی)
رسول گرامی اسلام (ص) با همه به صورت مساوی برخورد میکرد. اما بعد از رسول خدا _صلیالله علیه و آله ـ انواع تبعیضات در تقسیم مدیریّتها، و توزیع بیتالمال صورت گرفت که قابل چشمپوشی نبود. خلیفه اول بزرگان انصار را در لشکرهای خود فرماندهی نمیداد و تنها ثابت بن قیس را با اصرار و اجبار به کار گماشت که انصار اعتراض کردند(تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۲۹/ الغارات، ثقفی، ص ۳۲). خلیفه دوم و سوم آنقدر در زنده شدن روح نژادپرستی افراط کردند که همه زبان به اعتراض گشودند(عرب به طور افراطی خود را بر غیر عرب برتری میداد). بنیامیّه همه مراکز کلیدی کشور را در زمان خلیفه دوم و به خصوص در زمان خلیفه سوم در دست گرفتند و یک نظام طبقاتی جاهلی به وجود آوردند، که شباهتی با جامعه رسول خدا ـ صلیالله علیه و آله ـ نداشت.
حضرت علی ـ علیهالسلام ـ یکی از اهدافش، شکستن بافت طبقاتی ظالمانه موجود جامعه بود. موجودی بیتالمال را مساوی تقسیم کرد، که اعتراض امتیازخواهان بلند شد. به همه سه درهم داد و برای خودش هم سه درهم برداشت و به آزاد کرده خودش قنبر هم سه درهم داد. امام علی (ع) بر خلاف شیوههای سه خلیفه قبلی، بزرگان انصار را ولایت داد، از قریش و بنیهاشم هم استفاده کرد، و حتّی در نشستن و برخاستن نیز چونان رسول خدا ـ صلیالله علیه و آله ـ عدالت رفتاری را رعایت کرد. روزی اشعث بن قیس بر امام علی ـ علیهالسلام ـ وارد شد، دید که حضرت امیرالمومنین علی ـ علیهالسلام ـ در میان عرب و غیر عرب از نژادهای گوناگون نشسته است و جای خالی برای او نیست، با ناراحتی به امام علی _ علیهالسلام ـ اعتراض کرد که: ای امیرمومنان، سرخپوستها بین ما و تو فاصله انداختند (به اعراب بادیهنشین که در آفتاب چهرهشان سرخ میشد و ایرانیان که رنگشان سرخ و سفید بود، سرخ پوست میگفتند).حضرت امیرالمومنین علی ـ علیهالسلام ـ خشمناک شده، به او فرمود: چه کسی مرا بر این آدمهای چاق و فربه یاری میدهد؟ و نپذیرفت که ایرانیان و غیر عرب پراکنده شوند، تا اشعث و دیگر بزرگان عرب در کنار امام علی ـ علیهالسلام ـ بنشینند (کتاب الغارات، ثقفی، ص ۳۴۱/ نقش ائمّه در احیاء دین، ج ۱۴، علامه عسگری) . و در تقسیم مساوی بیتالمال به حضرت علی ـ علیهالسلام ـ اعتراض کردند و گفتند: آیا این عدالت است که بین ما و آنان که با شمشیر ما مسلمان شدند یا بنده آزاد شده ما هستند، یکسان عمل کنید و به همه سه درهم بدهید؟. حضرت حتی نسبت به کودک سقط شده دشمن نیز عدالت ورزید: چون لشکر بصره پس از شکست در جنگ جمل فرار کردند و به شهر هجوم میبردند، زنی حامله از فریادها و هیاهوی فراریان، به شدت ترسید و بچه او سقط شد. پس از مدتی کوتاه آن زن نیز فوت کرد. وقتی خبر به امام علی ـ علیهالسلام ـ رسید، ناراحت شده، چنین قضاوت کرد: «دیه آن کودک و دیه آن مادر را از بیتالمال به خانوادهاش بپردازید». (خبر یاد شده در کتاب کافی و وافی و تهذیب و من لا یحضرء الفقیه آمده است) با اینکه مردم بصره از شورشگرانی بودند که با امام علی ـ علیهالسلام ـ جنگیدند، چنین قضاوت عادلانهای عقلها را به شگفتی وامیدارد.
محمدرضا آرمان مهر و www.tabnak.ir