هموطنان عزیزمان این روزها در حال و هوای خاصی هستند. موج تورم کمسابقه یک سال اخیر و بدتر از آن، تغییر مداوم قیمتهای نسبی همه را دچار سردرگمی کرده است. خیلی از ما دائم در این فکر و خیال هستیم که ای کاش وقتی سکه بالا رفته بود، آن را میفروختیم و ملک میخریدیم بعد ملک را میفروختیم خودرو میخریدیم بعد دوباره.... اما واقعیت این است که این وضعیت جز اتلاف منابع و انرژی و نیروی خلّاقانه مردم ثمری ندارد. در این وضعیت، تولید و سرمایهگذاری صورت نمیگیرد، در نتیجه ثروتی خلق نمیشود و در نهایت کل مردم فقیرتر میشوند، یعنی بی عدالتی گسترش می یابد. سفتهبازی به معنی خرید و فروش دارایی با هدف سودآوری (اعم از سهام، ارز، طلا، ملک و...) در مجموع کاری زیانبار است و اگر جمع خالص آن منفی نباشد، در بهترین حالت یک «بازی با جمع صفر» (zero sum game) است. اما به طور کلی، نتیجه خالص سفتهبازی، ضرر است. (واضح است که فعالیت واسطهگری عواملی مثل بنگاههای املاک، طلافروشان، دلارفروشان و... مادامی که نقش واسطهای و خدماتی را ایفا میکنند، و ارزش افزوده ایجاد می کنند یک فعالیت مفید و خارج از تعریف سفتهبازی است). البته هریک از ما مثالهایی از افرادی که از این روشها به ثروتهای افسانهای رسیدهاند، سراغ داریم؛ اما واقعیت این است که این افراد یا دارای رانت خبری و اطلاعاتی بودهاند یا خوششانس. در مقابل عده زیادی نیز بودهاند که ضررهای هنگفتی کردهاند و معمولا اسمی از این افراد برده نمیشود. به این معنی که هر سودی که در این وضعیت نصیب کسی شده است به قیمت ضرری بوده که نصیب شخص دیگری شده است. در سفتهبازی نمیتوان نیت خیر داشت. کسی که سکههایش را با هدف سفتهبازی
میفروشد، آرزویش این است که دوباره ارزان شود و سود کند، و این آرزو
تلویحا به معنی آرزوی ضرر برای طرف مقابل است.
مبادلات سالم اقتصادی بر پایه یک نیت خیر شکل میگیرد. مثلا وقتی کالایی را به خریدار میفروشیم با این نیت باشد که سود عادلانه ای کسب کنیم و با این نیت ضمنی که خریدار نیز از کالای خریداری شده منتفع و راضی باشد. یا وقتی سوار تاکسی میشویم هدفمان این است که سالم و به موقع به مقصد برسیم. راننده تاکسی هم هدفش دریافت کرایه خود است. اصطلاحا در اقتصاد، مبادلات سالم «برد-برد» (win-win) هستند. توصیه این است که اگر طلا و سایر داراییها میخریم با این هدف باشد که ارزش داراییمان را در برابر تورم حفظ کنیم، نه با این امید که پول ملّی روز به روز بیارزشتر شود. همگی به خاطر داریم که در سال 67 که قطعنامه پذیرفته شد، بسیاری افراد سکته کردند. برای سالیان دراز وضعیت این افراد از دید عامه مردم نفرتانگیز و مایه تمسخر بود، اما اکنون در چه وضعیتی هستیم؟سخن آخر تمسک به کلام الهی است که: «همانا انسانها در حال ضرر هستند. جز آنان که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند و توصیه به حق کردند و توصیه به صبر نمودند.» روشن است که معاملات سالم، بدون انگیزه سفته بازی، عدالت اقتصادی را در سطح جامعه گسترش خواهد داد.
مهدی نصرتی
محمدرضا آرمان مهر