از جمله مصادیقی که شاید غیر عادلانه بودن آن بدیهی است، حکومت های پادشاهی وراثتی است، شاید در عصر حاضر کسی در غیر عادلانه بودن این حکومت ها شکی نداشته باشد، البته عده ای ممکن است شاهانی در طول تاریخ مثال بزنند که موفق بوده اند و تاثیرات شگرفی داشته اند، اما به هر حال از جمله مهمترین مصادیق غیرعادلانه بودن، این نوع حکومت هاست، به قول معروف:
گیرم پدر تو بود فاضل از فضل پدر تو را چه حاصل
عجیب است که در عصر حاضر این نوع حکومت ها در کشورهای پیشرفته ای مثل انگلستان دیده می شود، اما به هر صورت هر هدفی که از این حکومت ها(حتی نوع تشریفاتی آن ) باشد، بی عدالتی را توجیح نمی کند. بی عدالتی خط قرمز زندگی بشریت است، اما دلایل این بی عدالتی واضح است:
1. عدم رعایت استحقاق های بشری (اگر ملاک عدالت را رعایت استحقاق ها فرض کنیم).
2. عدم رعایت مساوات انسانی(اگر ملاک عدالت را مساوات فرض نماییم).
3. عدم افزایش سرجمع مطلوبیت های اجتماعی(اگر مانند استوارت میل عدالت را به بیشتر شدن سرجمع مطلوبیت های افراد جامعه تعریف کنیم).
4.عدم بیشینه شدن کمینه های جامعه(اگر قائل به تعریف رالزی از عدالت شویم).
این دلایل واضحی بود که به ذهن نگارنده وبلاگ رسیده است. خوانندگان اولا، می توانند دلایل دیگری ارائه دهند، همچنین موضوعاتی را برای بررسی و هم اندیشی در هفته های آینده پیشنهاد دهند.
محمدرضا آرمان مهر
سلام
لطفا عدم افزایش سرجمع مطلوبیت های اجتماعی و عدم بیشینه شدن کمینه های جامعه رو بیشتر توضیح بده
سلام
استوارت میل و سایر مطلوبیت گرایان معتقد هستند که اگر با یک ساست اجتماعی سرجمع مطلوبیت های اجتماعی افزایش یابد این یک سیاست عادلانه است. مثلا اگر با یک سیاست رفاه ثروتمندان زیاد افزایش یابد هرچند رفاه فقرا کاهش یابد یک اقدام عادلانه صورت گرفته است چون جمع مطلوبیت های جامعه افزایش یافته است. جان رالز در اصل بیشینه کمینه خود اعتقاد دارد سیاست های اجتماعی در صورتی عادلانه است که بیشترین بهره مندی به طبقات اجتماعی پایین مثل فقرا برسد. و اگر در یک سیاست اجتماعی فقط ثروتمندان منتفع شوند بدون این که تاثیری در اوضاع فقرا داشته باشد این سیاست غیر عادلانه خواهد بود.
سلام محمدرضا 1-به نظرت کدوم گزینه برای انتخابات ریاست جمهوری مفیدتره برای مردم2-راهکاربهتری ازنظرشمابرای بهترشدن وضعیت اقتصادامروزاین دولت داری