آرمان عدالت

علمی- پژوهشی- اجتماعی- خبری

آرمان عدالت

علمی- پژوهشی- اجتماعی- خبری

جنگ نرم و عدالت اقتصادی(6): راهکارها

جنگ نرم اقتصادی همچون جنگ نرم فرهنگی باید جدّی گرفته شود، و به جای افسران جنگ نرم، افسران خرد ورزی وارد عرصه شوند. جنگ نرم جواب های نرم، آرام، کارآمد و عاقلانه لازم دارد؛ که این وظیفه خردورزان جامعه است.جنگ نرم چیزی جز جنگ اندیشه ها نیست؛ و حقیقت فرهنگ نیز جز باورها و هنجارهای ذهنی نیست. روش برخورد با جنگ نرم از نوع سخت نیست؛ بلکه باید روش های نرم، آرام و عاقلانه در پیش گرفت. جنگ نرم کار فرهنگی و اندیشه ای است. گرچه اذعان می شود برای شرایط خاص و در حد محدود، به هرحال کارهای سخت نیز لازم خواهد بود.
در موضوع اقتصاد نیز چنین است. در جنگ نرم اقتصادی هم روش های چکشی و ضربتی چندان کارایی ندارد؛ و چه بسا برخی افراط ها موجب تفریط های بعدی و ایجاد خسارات زنجیره ای دیگر می شود. گرچه در برخی موارد لازم است برخورد های سخت نیز وجود داشته باشد؛ مثلاً برخورد با محتکرین و برخورد قاطع با فاسدان اقتصادی از این جمله است. گاهی برخورد با صاحبان ثروت نیاز به مشت آهنین دارد. البته اینها نباید جهت گیری کلی قلمداد شود؛ بلکه فقط به عنوان تکنیک های کاربردی و راهکارهای عملیاتی محدود است. این جنبه از تهاجم دشمن با سرعت ولی مخفیانه است، به همین دلیل نیز ناگهان کشور دچار بحران های شدید می شود؛ چرا که اگر یک مریضی و یا یک خطر پنهان آشکار شود، هرچقدر هم سخت باشد، به هرحال می تواند چاره اندیشی شود؛ اما نگرانی و دغدغه شدید وقتی است که مریضی های اقتصادی و خطر تهاجم وجود داشته باشد، ولی مورد غفلت باشد. امید است مسئولان و دست اندرکاران اقتصادی با توجه به این خطر خصوصاً بعد رفاه طلبی آن که همچنان به صورت پنهان در حال گسترش می باشد، موضوع مورد توجه قرار دهند. حرکت در جهت اصلاح اقتصادی با پرکردن شکاف شدید بین فقر و ثروت یک ضرورت امروزی است، که اگر دیر مورد توجه قرار گیرد شاید نتوان چاره ای کرد.
محمد ساجدی و محمدرضا آرمان مهر

جنگ نرم و عدالت اقتصادی(1)

گسترش  فرهگ غربی با این که بسیار خطرناک و مشکل ساز است، امّا چند سال طول می کشد تا اثر کند؛ یعنی این گونه نیست که در عرض یک یا دو ماه موجب سرنگونی نظامی بشود. حتی در عرض یکی دوسال نیز موجب سرنگونی نظام قدرتمندی چون نظام اسلامی نمی تواند بشود. حتی کشورهای عربی و یا برخی کشور های اروپایی که از پشتوانه های فرهنگی و الزامات مذهبی قوی چون جامعه ایران برخوردار نیستند، بعد از سال ها تهاجم فرهنگی و اخلاق آمریکایی، ناگهان بیداری اسلامی در آنها روی می دهد؛ و  خیل عظیم جوانان به سوی دین روی می آورند؛ با این که در آن کشورها، هیچ گونه مبارزه علیه تهاجم فرهنگی غرب نیز صورت نمی گیرد. این مطلب نشان می دهد که خطر تهاجم فرهنگیِ اخلاقی گرچه بسیار نگران کننده است، امّا در مقابل نیمه خطرناک تهاجم و جنگ نرم، نگرانی و دغدغه آنچنانی ندارد. نیمه فراموش شده جنگ نرم، که اتفاقا نیمه اصلی آن نیز می باشد، جنگ نرم یا جنگ اقتصادی است. نیمه ای که می تواند در کوتاه مدت موجب سرنگونی حکومت های مقتدر شود. نیمه ای که هم از بیرون و هم از درون، نظام را در معرض تهدید جدی قرار می دهد. شاید اتفاقاتی که در نتیجه تحریم های اخیر در کشور رخ داد، قسمتی از خطرات این نیمه پنهان جنگ نرم را نشان داد. مسئله اقتصاد، همان نیمه اصلی و خطرناک جنگ نرم است. مسئله ای که متأسفانه اصولاً به عنوان تهاجم و جنگ نرم تلقی نمی شد. تحریم ها و کشانده شدن نظام تا لبه های خطرناکِ بحران های غیرقابل مهار، نشان داد که این بعد خطرناک جنگ مورد توجه قرار نداشته است. در واقع اگر بحران های فرهنگی و اخلاقی در طی چند سال می تواند یک نظام یا کشور را به زانو در آورد، بحران اقتصادی در عرض چند ماه می تواند چنان تأثیری داشته باشد. و این مسئله مهمی بود که مد نظر قرار نگرفته بود. متأسفانه گلوگاه های اقتصادی و برخی نقاط حساس تصمیم گیری، و برخی تصمیمات خاص اقتصادی در برخی زمان ها به گونه ای هدایت می گردید که تصور می شد در جهت برنامه ریزی های خارج از مرزهای این کشور حرکت می کند. لذا همه اینها دست به دست هم داد و شرایطی را در کشور ایجاد کرد که شاهد آن هستیم. به هرحال اگر مقاومت ایثار گرانه مردم در مقابل این فشارهای کمرشکن نبود، و اگر نبود کمک ها و هدایت های پنهان و پیدای الهی، معلوم نبود چه بر سر این کشور می آمد. بسیاری نظام های قدرتمند با فشارهای تورّمی کمتر از آنچه در ایران اتفاق افتاد، سرنگون شده اند. لذا در این شرایط، قطعاً باید بی نهایت شکرگزار پروردگار و قدردان این مردم مقاوم بود که نگذاشتند حاصل زحمات و خون های چندین ساله هدر رود. بر این اساس، اولا جنگ نرم اقتصادی می تواند بسیار ویرانگر تلقّی شود، ثانیا، مطابق آموزه های دینی و تجربه اقتصاد بشری، عدالت اقتصادی در سرسلسله موضوعات اقتصادی جلوه می نماید و توجه ویژه می طلبد که در یادداشت های بعدی بیشتر به آن پرداخته خواهد شد.
محمد ساجدی و محمدرضا آرمان مهر