آرمان عدالت

علمی- پژوهشی- اجتماعی- خبری

آرمان عدالت

علمی- پژوهشی- اجتماعی- خبری

تابع رفاه اجتماعی در اسلام و تعادل سراسری در اقتصاد اسلامی

تابع رفاه اجتماعی اسلام به صورت تابع تساوی گرایانه نیست، چرا که توزیع رفاه به شکل مساوی از نظر اسلام عادلانه نیست. از سوی دیگر تابع رفاه اجتماعی در اسلام مانند مطلوبیت گرایان نیست، چرا که از نظر اسلام حق باید بین حق داران توزیع شود، که از جمله آنها فقیران جامعه هستند. تابع رفاه اجتماعی بر طبق تعالیم اسلامی به نظر می رسد حالت میانه ای از نظرات تساوی گرایان و مطلوبیت گرایان باشد، به این صورت که در اسلام عدالت در عین اینکه با تساوی مطلق تطابق ندارد، با این حال، بالا رفتن رفاه افراد جامعه همراه با توزیع متعادل رفاه بین آنها اهمیت دارد، به طوری که اگر تغییری سبب شود که رفاه برخی افراد افزایش چشمگیری یابد و رفاه عده ای به طور ناچیزی کاهش یابد به طوری که رفاه کل جامعه به میزان زیادی افزایش نشان دهد، این تغییر در رفاه کل ارزشمند می باشد. اگر توزیع رفاه بین افراد بهبود یابد، بدون این که رفاه کل تغییر کند، رفاه اجتماعی افزایش خواهد یافت(صدر،۱۳۷۴: ۳۲۱و ۳۲۲). اسلام در برابر برخورداری های جامعه ساکت نیست، و برای توازن اجتماعی اهمیت قائل است، مطلوبیت مسلمانان از  مطلوبیت سایر افراد جامعه متاثر است.
تعادل سراسری در اقتصاد اسلام: مطابق تعالیم اسلام، اسراف، اتلاف و فعالیت های ناسالم اقتصادی وجود ندارد و این عامل باعث تعادل تولید کننده و مصرف کننده می شود، و افراد در فضای سالم به رقابت با هم می پردازند، و سود افراد تنها بسته به سعی و خلاقیت و سرمایه انسانی آنها دارد، پس توزیع درآمد عواملی شامل توزیع سود، اجاره یا مزد متناسب با حق افراد و عادلانه است، و در تعادل مصرف کننده و تولید کننده، نسبت جانشینی دو کالا برابر قیمت نسبی آنها است. این تعادل و اعتدال که منجر به انتخاب حد متناسب و متوازن در ترکیب دو یا چند کالا می شود با تعریف عدالت از سوی شهید مطهری(حفظ تناسب و توازن) انطباق دارد، بنابراین در اقتصاد اسلامی کارایی و عدالت منطبق و توام با هم هستند(صدر،۱۳۷۴:۳۳۹ و۳۳۸ و۳۳۶ و۳۲۲) .

اسلام و رسیدگی به فقرا

رسول خدا(ص) همه مسلمانان را در بهره گیری از انفال مساوی قرار داد، و در مورد برخی از انفال مثل ارث کسانی که وارث نداشتند، و غنیمت هایی که بدون اذن امام گرفته می شد، پیامبر اسلام (ص)آنها را بین یاران خود تقسیم می کرد و بیشتر به نیازمندان می داد. درباره غنایم جنگی نیز پیامبر اکرم سهم افراد شرکت کننده در جنگ را مساوی در نظر می گرفت(مجلسی، ۱۴۰۳: ۱۹/ ۲۶۹و ۲۷۰)، از طرفی نیز چون بیشتر جنگجویان افراد فقیر یا متوسط جامعه بودند،بیشتر غنایم نصیب آنها می شد.
دولت باید سیاست استفاده از درآمدها را متوجه اقشار آسیب پذیر نماید و آنرا در جهت ایجاد اشتغال، و یا کمک های بلاعوض به محرومان قرار دهد، پیامبر (ص) فرمود:«آنکه خدا او را مسوول امور مسلمانان کرده است، اما به نیاز آنها بی توجهی نماید، خدا نیز به فقر و نیاز او توجهی نخواهد کرد.»(ابی داوود،بی تا:۲/ ۱۲۲) در صدر اسلام بلال از جانب رسول خدا(ص) وظیفه داشت به وضع فقرا رسیدگی کند(صدر، ۱۳۷۴: ۷۲)بلال برای دستگیری نیازمندان ماموریت داشت تا لباس و غذا برای آنها فراهم آورد، او حتی مامور بود که در صورت نداشتن بودجه قرض کند و به مصرف بینوایان برساند، این ماموریت پس از رحلت پیامبر اسلام(ص)، از جانب حضرت زهرا(س) به بلال سپرده شد و امام حسن(ع) نیز همین رویه را ادامه داد(کتانی،ج ا: 441- 442). امام علی (ع) در نامه به ابن عباس فرماندار مکه می نویسد:«اموالی که نزد تو جمع شده و مربوط به خداست، در مصرف آنها دقت کن، و آنرا صرف عیالمندان و گرسنگان نما به طوری که صحیح به دست نیازمندان برسد، و مازاد آنها را نزد ما فرست تا بین آنان که اینجا هستند تقسیم کنیم.» (نهج البلاغه،نامه ۶۷) خود حضرت در طول دوران خلافتش از بیت المال وجهی را به خود اختصاص نداد.(ابوعبید،1388: 383- 386)
صاحب کتاب «بدائع الصنائع» تهیه داروی فقرا و بیماران و درمان آنها، تهیه کفن مردگان بدون مال، هزینه کودکان بی سرپرست، هزینه ناتوانان از کار و… را از بیت المال می داند.(الکاسانی،بی تا: ۹۶). باملاحظه موارد فوق روشن می شود که در اسلام به تامین سخاوتمندانه و آبرومندانه نیازمندان تاکید ویژه ای شده است.
ثمرات محو فقر فراوان است که می توان به این موارد اشاره نمود: حیات جسمی (انما بنی الجسد علی الخبز). تامین حیات فکری (ان الفقر مدهشه للعقل). تامین حیات اعتقادی(ان الفقر منقصه للدین). فرصت رشد معنوی و ادای واجبات(لولاالخبز ما صلینا). کرامت یافتن و خروج از انزوای اجتماعی(الفقیر لا یسمع کلامه)(حکیمی،1367: 3: 239). در سطح جامعه تحقق قسط سبب افزایش رفاه و خشنودی همگانی، کاهش جرایم و ناهنجاری ها، تقویت انسجام ملی، برقراری عوطف انسانی، و زمینه ساز تخلق به اخلاق الهی می شود

ابزارهای توزیع مجدد درآمد در اقتصاد اسلامی

1. انتقال بین افراد که سه نوع است: 
1.1. انتقال از راه ارث
1.2. انتقال اجباری: خمس(بخش سهم سادات)، زکات، خراج، جزیه، فدیه، کفارات، نذورات که به عین اموال افراد تعلق می گیرد، و تا زمانی که افراد آنها را نپردازند، حق تصرف در اموال خود را ندارند. بیشینه آن 20 درصد، و کمینه آن 5/2 در صد است.
1.3. انتقال اختیاری: انفاق
2. پرداخت های انتقالی دولت
دولت و ولی امر اسلامی بر بخش وسیعی از منابع جامعه مالکیت دارد، که شامل خمس(بخش سهم امام) و انفال و مالیات های اوضاع اضطراری می باشد. طبق نظر مشهور فقها، حکومت اسلامی مالکیت مباحات عامة را به عهده ندارد، و نقش نظارتی دارد، و در مواردی که این منابع به خطر افتد می تواند مانع استفاده نادرست از آنها شود(عیوضلو، 1381، صص99-100 )

معیارها و قواعد عدالت اقتصادی در اسلام

در زمینه عدات اقتصادی سه نگرش را می توان تفکیک نمود:
1. قواعد مبدا محور(ابزار محور): تحقق عدالت را منوط به برقراری شرایط عادلانه در امکانات و فرصت های اولیه و برابری همگانی در برابر قانون می داند.(Means Oriented Approach)
2.فرایند محور(Process Oriented)به ساختار روابط و فرایند فعالیت های تولیدی و توزیعی و روشی که افراد برای سلطه به اموال خود به کار می برند  تاکید دارد.
3.نتیجه محور(غایت نگر)(End Oriented)عدالت را صفت نهایی نظام می شمارد، و در این مسیر به بررسی  نتایج حاصل از سیاست های توزیعی و سهم بری افراد می پردازد. 
معیار های توزیعی در نظام اقتصادی اسلام چند بعدی است. اسلام ضمن توجه به دیدگاه های مبتنی بر حقوق طبیعی به عادلانه بودن نتایج فعالیت اقتصادی توجه دارد و این امر قابلیت آرمان پروری و ایجاد جنبش های اجتماعی به این دین مبین داده است، بخصوص در نظام های پیچیده امروزی باید در کنار تامین اجتماعی دولتی و انفاقات دینی به سراغ علت ها رفت، و در این راستا دیدگاه های مبدا محور و فرایندگرا هم باید مورد توجه باشد. اسلام پیوسته روش معتدل و وسط را پیش می گیرد و به مصالح عمومی در کنار توجه به رشد اقتصادی توجه دارد. با رونق تفکر حکومتی و اجتماعی، مجال نظریه پردازی در زمینه عدالت اقتصادی از دیدگاه دینی بیشتر شده است. شناخت معیارها اولین گام در جهت ریشه یابی و داوری میان نگرش های مختلف به عدالت توزیعی است(نمازی،1382: 334).