آرمان عدالت

علمی- پژوهشی- اجتماعی- خبری

آرمان عدالت

علمی- پژوهشی- اجتماعی- خبری

فقرا چگونه زندگی می کنند؟(2)

این یادداشت به بخش دوم نگرش دکتر نعمت الله فاضلی درباره زندگی فقرا اختصاص دارد که با ویرایش و تلخیص اندک ارائه می گردد، به این امید که دید ما را نسبت به جهانی که در آن زندگی می کنیم توسعه دهد:

هنگامی که در زمینه فقر و شادی بحث می‌کنیم، گویی که از رابطه دو ضد سخن می گوییم. فقر به نوعی به معنای فقدان شادی است و شادی به معنای غنا، برخورداری و نبود فقر است. این تصور عمومی از مفهوم شادی و فقر در ذهن همگان است. اما اگر بتوانیم انواع فقر و شادی را از یکدیگر جدا کنیم، در آن صورت ممکن است به نوعی از شادی‌های فقیرانه و فقر شادمانه برسیم.

شادی دارای سه وجه مختلف است: وجه شناختی، وجه عاطفی و وجه رفتاری؛ می توان گفت وجه شناختی شادی عبارت‌است از ارزیابی افراد از زندگی. در صورتی که افراد ارزیابی شان از زندگی مثبت باشد و در مجموع به این نتیجه برسند که زندگی خوب، موفق و قالب قبولی دارند، می‌توان گفت از نظر شناختی، از نوعی شادی برخوردارند. وجه دوم شادی عبارت ‌است از وجه عاطفی و هیجانی و احساسی آن. احساس شادی در اینجا به معنای نوعی ادراک حسی از زندگی است. ادراکی که لزوما بر پایه نوعی ارزیابی دقیق، عمیق و روشن از فعالیت‌ها، جریان زندگی، دستاوردها، پیروزی‌‌ها و برخورداری‌ها نیست، بلکه حاصل نوعی تجربه زیستی، درک شهودی و هیجان یا احساس درونی ما از جامعه، جهان و خودمان است. وجه هیجانی و عاطفی شادی را می توان به نوعی با واژه خوشی نیز توضیح داد. احساس خوش داشتن، خوشی‌ های کوچک یا بزرگی که ما در زندگی روزمره خود تجربه می‌ کنیم. لذات نیز به نوعی احساس شادی را به ما می دهند . لذت ناشی از خوردن، نوشیدن یا ارضای میل جنسی. وجه عاطفی و احساسی شادی و خوشی گاهی به طور گذرا و موقّت و گاهی برای مدت طولانی تری در ما شکل می گیرد. گاه وقتی صبح ها از خانه برای رفتن به کار بیرون می آییم، تماشای گل‌ها، نسیم بهاری، جنب و جوش مردم و زیبایی صبح نوعی احساس خوب یا حس خوش را در ما تولید می کند. این خوشی، لذت و هیجان را می توان بعد عاطفی یا احساسی شادی نامید. اما بعد رفتاری شادی عبارتست از مجموعه فعالیت‌ها، اعمال و رفتار و کوشش‌‌هایی که ما برای شاد زیستن، تولید شادی و کسب تجربه شادی و خوشی انجام می‌دهیم. رقصیدن رفتاری شادمانه است. گفتگوهای دوستانه یا گپ زدن‌های ما، سفرکردن، دید و بازدید دوستان رفتن، پرهیز از تنش، میل به دوستی، گذشت‌کردن و امثال اینها مجموعه‌ای از رفتارهای شادمانه‌اند. ما معمولا شادی را با لبخند می شناسیم. چهره‌های خندان نماد بارز انسان‌های شادند. لبخند، رفتاری انسانی است. گوسفندان نمی‌خندند، گل‌ها و گیاهان نیز از نعمت لبخند محرومند. انسان حیوانی‌است که لبخند می‌زند. از این رو باید گفت شادی در رفتارهای ما و در کارهایی که انجام می‌دهیم تولّد پیدا می‌کند.

اکنون می‌خواهم از این زاویه به موضوع فقر و مناسبات آن با شادی بپردازم. آیا فقرا خوشی را تجربه می‌کنند؟ اگر تجربه شادی و خوشی در بین فقرا باشد، کدام وجه از شادی در بین آنها بیشتر است؟ ابتدا بگذارید این واقعیت را نیز توضیح دهیم که فقر برچسب خشونت باری است که ما به جمعیتی زیادی از انسان ها منصوب می‌کنیم. انسان‌ها ویژگی‌های اجتماعی، فرهنگی و شخصیتی گوناگونی دارند، هیچ‌گاه نمی توان میلیون‌ها نفر را به دلیل داشتن یک ویژگی مشترک، مثلا درآمد کم، در یک مقوله گنجاند و گفت همه کسانی که درآمدشان از یک مقدار خاص پایین‌تر است فقیرند، و بعد مجموعه وسیعی از ویژگی‌ها را برای فقرا نام برد و گفت همه کسانی که فقیرند این ویژگی‌ها را دارند. از آنجایی که فقر نوعی برچسب منفی است، بنابراین وقتی برای میلیون ها نفر به شیوه منفی نام‌گذاری می‌کنیم، طبیعتا مجموعه‌ای از صفات منفی را نیز برای آنها در نظر می‌گیریم. فقر چیزی شبیه سرطان، جذام یا ایدز نیست که همه دارندگان آن به یک درد مبتلا شده باشند. اگر چه همه کسانی که سرطان دارند نیز همگن و مشابه هم نیستند. بیماران سرطانی نیز به گروه‌های عمومی، جنسیتی، دینی، زبانی ، نژادی و گروه‌های اجتماعی مختلف تقسیم می‌شود. کسانی که درآمد کمتری دارند، قطعا از این جهت که درآمد آنها پایین است مشترکند، اما زندگی، مجموعه‌ای از مولفه‌های گوناگونی است که درآمد تنها یکی از آنهاست. اقتصاد‌دان بزرگ پرویی، فرناندو دسوتو(1941) در کتاب بزرگ و کلاسیکش به عنوان «راز سرمایه» و همچنین کتاب دیگرش، «راه دیگر» که هر دو به فارسی نیز ترجمه شده اند، به ما نشان داد که فقرا نیز سرمایه‌های زیادی دارند. ما باید تعریفمان از سرمایه را اصلاح کنیم. به اعتقاد دسوتو اگر ما اشکال گوناگون سرمایه‌هایی که فقرا دارند به رسمیت بشناسیم و زمینه سرمایه‌گذاری و بهره‌برداری از اشکال گوناگون سرمایه‌ها برای فقرا فراهم شود، آنها نیازی به کمک‌های مالی ما ندارند. فقرا از سرمایه اجتماعی و سرمایه فرهنگی، سرمایه عاطفی، سرمایه انسانی، سرمایه طبیعی و اشکال دیگر سرمایه های خاص خودشان برخوردارند. حتی به اعتقاد دسوتو فقرا سرمایه اقتصادی نیز دارند اما راه‌های توسعه و بهره برداری از این سرمایه اقتصادی را خوب نمی‌دانند.

اکنون اجازه دهید به پرسش اصلی‌مان بازگردیم. اینکه آیا فقرا شادی را تجربه می‌کنند یا خیر. ما هنگام بحث در زمینه شادی این را می‌پذیریم که دست یافتن به یک تجربه شادی پایدار و حس خوب زندگی، با رفاه و خدمات گوناگون مانند خدمات بهداشتی و درمانی، آموزش، تحصیلات دانشگاهی، مسکن مناسب، برخورداری از اشکال گوناگون بیمه‌ها و دیگر امکانات زندگی رابطه و همبستگی مستقیم دارد. امری کاملا بدیهی و مسلم است که رنج و درد به حس شادی و خوشی‌های ما لطمه می‌زند. تردیدی نیست که شکم‌های گرسنه، نمی‌توانند شاد باشند. همان طور که بدن‌های مجروح و بیمار از شادی‌های زندگی محرومند. اما آیا فقرا با وجود محرومیت‌های گوناگونی که دارند، شادی را تجربه نمی‌کنند؟(ادامه دارد)

دکتر نعمت الله فاضلی، محمدرضا آرمان مهر 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد